به گزارش
پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، حجتالاسلام والمسلمین سید محمدمهدی میرباقری در مراسم بزرگداشت حماسه ۹دی که شامگاه پنجشنبه با موضوع "
رمزگشایی از پروژه نفوذ" و با حضور امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان البرز و همچنین فرمانده سپاه البرز در مسجد امام حسن مجتبی (ع) کرج برگزار شد، در سخنانی موضوع نفوذ دشمن در جبهه مومنین را در طول تاریخ تا امروز، مورد بررسی قرار داد.
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم در این مراسم که به همت ستاد مردمی برگداشت حماسه ۹ دی برگزار شده بود، اظهار داشت: یکی از خطرات بزرگ و مهمی که جبهه حق را تهدید می کند و چنین موضوعی به زمان خاصی هم اختصاص ندارد، نفوذ در جبهه مومنین است. و دشمن درصدد است با نفوذ در جبهه مومنین کار خود را از طریق آنان به سرانجام برساند.
ایشان با بیان اینکه جریان نفاق نیز از این مهم منشاء می گیرد؛ به گونه ای که دشمن کار خود را در لباس و پوشش خودی انجام می دهد، تصریح کرد: این نفوذ در طول تاریخ شکل های پیچیده ای به خود گرفته و در دوران اخیر تمدن غربی یکی از پیچیده ترین حجاب های حقیقت است که شکل گرفته است. نفوذ یکی از منافقانه ترین نمودهای شیطان محسوب می شود، و باید توجه کرد در دوران اخیر نفوذ اشکال مختلفی را به خود گرفته و باید این اَشکال پیچیده را شناخت تا در راستای مقابله با آن برآئیم.
مدرس حوزه علمیه قم با بیان اینکه در شکل تازه نفوذ بر این مهم تاکید دارند که در اراده نیروهای جبهه مقابل نفوذ کرده و تمایلات انسانی را تغییر دهند تا پیروزی را از آن خود کنند، گفت: در این مهم جامعه بر مدار گرایشات دشمن می چرخد و دشمن می تواند زیباشناسی های ما را تغییر دهد.
اگر دشمن بتواند فکر، دانش، عقلانیت جامعه ای را تسخیر کند و این جامعه با عینک آن ها جهان را ببیند و بیاندیشد، به طور قطع می توان گفت سرباز دشمن شده ایم. در این راستا دشمن نیازی به حمله نظامی نمی بیند چرا که از طریق جنگ نرم به اهداف خود دست می یابد.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری با اشاره به اینکه این شکل از نفوذ در دو سده اخیر در هجوم تمدن غرب به دنیای اسلام بازسازی شده و به مدل های پیچیده ای تبدیل شده است؛ افزود: غرب در طول چند قرن گذشته یک تمدن ایجاد کرده که این تمدن یک ایدئولوژی و گرایشاتی دارد. ایده های اساسی این تمدن اصالت دادن انسان در مقابل خداست؛ به گونه ای که حق را بر مدار انسان و آدمی تعریف می کند و در این بین حرفی از خدا زده نمی شود؛ انسان گرایی در این امر به معنای کرامت انسان نیست بلکه درصدد هستند بگویند انسان اصل است و خدا در این بین نقشی ندارد در حالی که انبیاء الهی آمدند تا بگویند از طریق وحی باید راه سعادت را بشناسید.
ایشان ادامه می دهند که زمانی که اروپا به نقطه اوج خود رسید نماد این تمدن را در آمریکا بازسازی کردند و نفوذ را از مسیر تحقیر ملت ها در مقابل این تمدن ایجاد کردند و تحقیر، ایجاد فریفتگی و منحل کردن یک ملت از جمله اهداف این نفوذ بوده است. این تحقیر در رو به رو شدن با مظاهر پیچیده تمدن، نظم شدید و تکنولوژی ایجاد شده از سوی غربی ها تعریف می شود. آنها دانشگاه هایی در جهان برای مسئله نفوذ درست کردند تا عده ای از نخبگان و شخصیت های بزرگ اسلام در کنار آموزش های رسمی با روح تمدن غرب آشنا شوند و بعد از بازگشت به کشور خود در مقابل تمدن غرب احساس حقارت کنند و کشور خود را به جایی برسانند که تا مثل غربی ها بیاندشیند. و باید توجه کرد که وقتی انسان تحقیر شد این بدترین اقدام برای بشر به شمار می آید.
هیچ دولتی حق ندارد ملت و امت را در مقابل دستاورد دشمن تحقیر کند؛ چرا که این گناه بزرگی به شمار می آید. از این رو باید اعتماد به نفس مردم و جوامع را افزایش داد. ما حق نداریم ملت را در مقابل تمدن غرب تحقیر کنیم ولو اختلاف نظرهایی موجود باشد. و دقیقا در مقابل فعل حضرت امام ره بود که اعتماد به نفس را در امت زنده کرد. لذا باید توجه کرد که پروژه دشمن این تحقیر بوده است و عده ای را از داخل کشورها در این فضا تربیت می کردند و بعد آنها را سفراء فرهنگی خود می کردند. این تحقیر در عده ای تا جایی پیش رفته که همه سنت ها و فرهنگ تاریخی خود را کوچک شمرده اند.
در آغاز غرب زدگی برخی گفتند که باید نسل جوانان ایران را از نو و با شکوه غربی بسازیم و بر مسند قرار دهیم، و بعد در این بین گاهی به سراغ مذاهب هم رفتند و مذاهب دینی را تحقیر کردند و بلکه اصل دینداری را نیز خوار شمردند. این تحقیر بستر جداکردن مردم از دین بود. در دوره ای رضا شاه به زور حجاب را از سر زنان ایرانی می داشت، در حالیکه در دوره محمدرضا دیگر زور نبود بلکه برداشتن حجاب نشانه تمدن بود زیرا حجاب و پوشش اسلامی را در بین اذهان عمومی مردم نشانه عقب افتادگی مطرح کردند. از طریق تحقیر یک ملت در مقابل تمدن غرب کاری می کنند که عریان گرایی جزء افتخارات مردم محسوب شود.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری با بیان اینکه ملتی که تحقیر شود به طور قطع هویت اصلی خود را از دست می دهد، افزود: در این بخش ارزش های خداپرستی، ایمان و عقاید افراد به آرامی مورد تحقیر واقع می شود که با تحقق این امر فریفته این تمدن می شویم که این مهم جنگ و نفوذ نرم دشمن را به همراه دارد.
دشمن درصدد بود که این پروژه را در منطقه پیاده کند و بنا داشت که ایران محور اینکار قرار دهد و در واقع ایران به عنوان قطب توسعه منطقه ای و در اختیار این تمدن قرار گیرد، و می خواست با صادرات علم مدرن و غربی ساختار اجتماعی کشور را به کشوری تحت فرمان فرهنگ خودشان تبدیل کنند، لکن بعد از فراز و فرودهای بسیار و برنامه های مختلف در سالهای قبل از انقلاب به این نتیجه رسید که در ایران موانعی برای رسیدن به اهداف وجود دارد که توسعه غربی را نمی پذیرد. یعنی مواجه شدند با سد عظیم اسلام ناب محمدی(ص) که در واقع این اقدامات آنها در نقطه اوج خودش در همان سالهای ابتدایی حرکت حضرت امام مواجه شد.
در آن زمان یک حرکت معنوی در آن زمان به رهبری روحانیت و امام خمینی(ره) شکل می گیرد که نه تنها وضعیت را در ایران تغییر می دهد بلکه به یک سلسه جهانی مبدل می شود. و جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و آزادسازی جاسوسان امریکایی بعد از گذشت یک سال ابهت آمریکا را در جهان شکست و امام خمینی تمدن غرب را تحقیر کرد.
ایشان با اشاره به اینکه امام خمینی نشان داد ملت ما از امریکا هراسی ندارد و در مقابل تمدن غربی احساس حقارت نمی کند و به جامعه هویت و اصالت بخشید، افزود: انقلاب اسلامی غرب را تحقیر کرد، نتیجه تحقیر فرهنگی غرب فروپاشی شوروی را به همراه داشت. امام خمینی در مقابل ابرقدرتی که سایه آن جهان را می ترساند ایستاد و فرمود آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
دشمن مدل تحقیر را باز تولید کرد. در دنیای اسلام، دو قرائت «اسلام سلفی» و «اسلام سازشکار» را پیگیری کردند که قرائت اسلام سلفی به پیشوایی عربستان و قرائت اسلام سازشکار که الگوی توسعه غربی را قبول دارد، مدنظر آنهاست. قرائت اسلام سلفی در قالب القاعده، طالبان و داعش شکل گرفت و ترکیه هم نماد نگرش اسلامی که الگوی توسعه غربی را پذیرفته بود شناخته شد. همان زمان در دوره اصلاحات برخی در کشور می گفتند که مدل ما ترکیه است. در مقابل امام خمینی اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی را مطرح کرد؛ در واقع این دو قرائت از اسلام «سلفی» و «سازش پذیر» اسلام آمریکایی است.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری با تاکید بر اینکه با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری باید پیشرفت و سبک زندگی را خودمان از اسلام بگیریم و از غرب الگوبرداری نکنیم، گفت: این دو قرائت از اسلام پایگاه نفوذ و عامل منحل شدن اسلام است؛ آمریکا توان و قدرت رویارویی با قدرت ایران را ندارد. لذا اینها بدنبال نفوذ هستند. در این فضای قدرت ما که مثال های متعددی دارد اینها بدنبال تغییر موازنه قدرت هستند. و راه آن این است که انقلابی گری را ایران باید ترک کند و قرائت اسلام سازشکارانه اخذ کند و البته هیچ بعید نیست که در مقابل حاضر باشد خیلی هم هزینه کند و امکانات اقتصادی و... در کشور ما خرج کند. تبدیل شدن ایران به یک کشور قوی ولی در راستای سیاست های تمدن مدرن غربی برای آنها بسیار هم مطلوب است. این مسیر نفوذ و آینده ایست که برای ما دنبال می کنند.
اگر بحث مذاکره را هم پیش کشیده اند در همین مسیر تحقیر و نفوذ است. بنده مخالف مذاکره نیستم اما نباید تحقیر شویم. سیادت این ابرقدرت ها اصلا نباید پذیرفته شود. و باید توجه کرد که اگر در مسیر آنها حرکت کردیم باید بدانیم از جهات مختلفی ضرر می کنیم. اول اینکه دوران تمدن غرب تمام شده است؛ تمدن غرب دوران پایانی خود را می گذراند و نباید به این رسیمان پوسیده متوسل شد. ثانیا اینها اصلا قابل اعتماد نیستند. مگر اینها تا جایی که بتوانند به ما ضربه نمی زنند. باید از این اتفاقات درس عبرتی گرفت. سیاست مداران جهان اخلاق مدار نیستند و برای رسیدن به قدرت دست به هر اقدامی می زنند. اینها کسانی اند که فقط زبان قدرت را می فهمند. در ضمن مگر ما حق داریم قدرت اسلام را خرج توسعه منطقه ای خودمان بکنیم؟! ما باید خودمان را فدای اسلام کنیم نه اینکه از قدرت اسلام برای رفاه و توسعه خودمان استفاده کنیم.
لذا مذاکره فقط به این شروط قابل پذیرش است که درک صحیح از موازنه قدرت شکل بگیرد که ما یک طرف قدرت در جهان هستیم و دشمن ما کدخدا در جهان نیست. ما رهبر تمدن نوظهور هستیم اما آنها رهبر تمدن رو به افول و فروپاشی هستند. این حرف متفکرین خود آنهاست. نسخه تحقیر را نباید بپذیریم. بدانید کار آنها این است که ادعا کنند آنکسی که بزرگترین قدرت و جریان در مقابل ما بوده است امروز در کنار و همراه و ذیل ماست. اسلام انقلابی را هم مهار کردیم و در جریان ما منحل شد!
و البته بدانید این اهداف اینها شدنی نیست. خودشان هم می دانند که با مولفه هایی مانند عاشورا اینکار شدنی نیست. توسعه غیر از پیشرفت است. آنها بدنبال حاکمیت الگوی مادی هستند و این شدنی نیست.
ایشان اشاره می کنند که در فضا باید توجه کرد شعار اعتدال شعار خوبی است و کسی با این مهم مخالف نیست اما اگر معنای آن قرائت سازشکارانه اسلام است باید بگویم با این نوع اعتدال مشکل داریم. نباید اعتدال را به گونه ای تعریف کرد که در پازل دشمن بازی کنیم. متاسفانه گاهی تفاسیری که جریان اصلاحات و برخی مدعیان اصولگرایی مطرح می کنند به این مهم ختم می شود.
پس باید توجه کرد جریان نفوذ آدمهایی هستند که غرب زده اند و فضا و الگوی آنها را می خواهند پیاده کنند و البته اسلام در حیطه های خصوصی را هم امضاء می کنند. این موارد از جمله عوامل نفوذ و پل نفوذ دشمن است. این افراد جاسوس نیستند ولی نفوذ از همین راه وارد می شود. اینها سرباز فکری دشمن خواهند شد. اقتصاد مقاومتی را در مدل نوکینزی و... خلاصه می کنند.
باید توجه کرد به طور قطع نگرش امام خمینی (ره) برای مردم و جامعه ما نجات بخش است. در توسعه و دانش و... مولفه های خودش را دارد و از دیگران نمی گیرد. ایشان در پایان کلامی از حضرت امام را قرائت می کنند به این مفاد که: «بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعهای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا میکند و بالاخره در آن مستهلک میشود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست میدهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت میگیرد، و ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکانپذیر است» و در بیانات دیگر حضرت امام هست که عناصر غرب گرا و وابسته فکری اگر وارد شوند و تصمیم گیر شوند ملت را تسلیم غرب می کنند و عنصری ذیل غرب قرار می دهند.
101