علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
 
کد مطلب: 797
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم؛
تسخیر اراده‌های انسانی، محور درگیری حق و باطل
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۲
 
ما اگر مدعي هستيم كه اسلام مي‌تواند يك حكومت جهاني داشته باشد حتما مي‌بايست مبتني بر فرهنگ اسلام بتوانيم تكامل را به گونه‌اي تعريف كنيم كه مقتضاي آن تكامل، حقانيت يك حكومت ديني و جامعه ديني باشد. بين جبهه حق و باطل نبرد مستمري داريم كه در اين نبرد هست كه جبهه ايمان به خلوص خودش مي‌رسد و از جبهه باطل جدا مي‌شود و مسير و صفش جدا مي‌شود.
 
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، سیزدهمین جلسه از سلسله جلسات "تبیین گفتمان تمدن نوین اسلامی" در استان البرز با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم و عضو خبرگان رهبری با موضوع «تسخیر اراده های انسانی، محور درگیری حق و باطل» برگزار شد.


***


در ادامه این سلسله جلسات، استاد میرباقری با برشمردن مطلب مهم دوازده جلسه قبل، در باب ضرورت بحث فلسفه تاریخ، اینگونه بحث را شروع کرد: «اگر بخواهيم يك برنامه ريزي معقول براي تعالي اجتماعي، به خصوص در نسبت با جامعه جهاني داشته باشيم، نيازمند به حل و فصل مفروضاتی اساسي هستيم كه در فلسفه تاريخ مورد بحث قرار مي‌گيرند. به تعبير ديگر بسياري از اختلافات جدي‌اي كه در نوع نگاه به برنامه ريزي براي بشر وجود دارد، ولو به صورت ناخودآگاه، بازگشت به همين مفروضاتي مي‌كند؛ در فلسفه تاريخ بايد با يك نگاه درجه دو به تاريخ اين‌ها را خود آگاه كنيم و به وضوح موضع خودمان را روشن نماییم و بر اساس آن موضع برنامه ريزي كنيم.»

وی افزود: «ما اگر مدعي هستيم كه اسلام مي‌تواند يك حكومت جهاني داشته باشد حتما مي‌بايست مبتني بر فرهنگ اسلام بتوانيم تكامل را به گونه‌اي تعريف كنيم كه مقتضاي آن تكامل، حقانيت يك حكومت ديني و جامعه ديني باشد.»

حجت الاسلام والمسلمین میرباقری با توجه به فلسفه تاریخ شیعی نبرد بین حق و باطل را تمامی عرصه ها غیرقابل انکار دانست و افزود: «بين جبهه حق و باطل نبرد مستمري داريم كه در اين نبرد هست كه جبهه ايمان به خلوص خودش مي‌رسد و از جبهه باطل جدا مي‌شود و مسير و صفش جدا مي‌شود. البته پايانش هم از منظر معارف ما با غلبه حق هست؛ يعني اين طور نيست كه اين درگيري به نفع جبهه باطل تمام بشود يا معلوم نباشد كه فرجام اين درگيري بين حق و باطل چيست. از منظر قرآن پايان اين درگيري خيلي واضح و روشن است. پايان اين درگيري به غلبه جبهه حق، تمايز جبهه حق از باطل و تفكيك اين دو جبهه از همديگر و پيروزي جبهه حق ختم مي‌شود.»

وی بیان داشت: «درگيري‌اي كه بين جبهه مومنين و كفار وجود دارد كه يك درگيري جامع بوده است، فقط درگيري نظامي نيست، اختيارها در هر عرصه‌اي وارد مي‌شوند با همديگر درگيرند. دستگاه باطل به دنبال تسخير اراده‌هاي انساني، تسليم و نفوذ و اغواي آن هاست و جبهه باطل هم طبيعتا دنبال مسير خودش و راه خودش است. هر كجا شما اين دو دستگاه اراده را ببينيد چه از محوري ترين اراده، چه در فرعي ترين و تابع ترين اراده‌ها وقتي مي‌بينيد، اين اراده‌ها در مقابل هم صف‌بندي مي‌كنند.»

استاد میرباقری غلبه نهایی جبهه حق را با اشاره به آیات قرآن اینگونه توصیف کرد: «تعابیری که در قرآن وجود دارد از همين جريان و پايان درگيري اين است: مي‌فرمايد كه "يريدون لیطفئوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره ولو كره المشركون"، اراده‌اي كه مشركين دارند، كفار دارند اين است كه نور الهي را خاموش مي‌كنند، خداي متعال چراغي را برافروخته كه جريان هدايت الهي است كه در وجود انبياء، در وجود مقدس نبي اكرم تجلي كرده، بعد در مشكات نور در بيوت انبيا و خانه‌هاي انبيا ظهور پيدا كرده، مي‌خواهند اين جريان هدايتي كه خداي متعال آن را برقرار كرده اين چراغي كه خداي متعال روشن كرده، اين چراغ را مي‌خواهند خاموش بكنند.»

عضو خبرگان رهبری افزود: «لکن در اصطلاح قرآني‌اش اراده بر اين تعلق گرفته كه جبهه مستضعفين غلبه پيدا كند "ان من علي الذين استضعفوا في الارض"؛ طبيعتا نتيجه اين نعمت عظيمي كه به جبهه مومنين عطا مي‌كند اين است كه "و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين". وراثت زمين به آن‌ها مي‌رسد. همه امكاناتي كه در اختيار جبهه باطل بود اين‌ها وارث آن مي‌شوند و پيشوايي به جبهه حق و مستضعفين كه گاهي تفسير مي‌شود مستضعفين به ائمه. لذا از آن هم در اين جا گفته شده نجعلهم ائمه. آن‌ها امامت شان در زمين جاري و محقق مي‌شود.»

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم شکل گیری جبهه های سه گانه را اینگونه توضیح داد: «از وقتي اين درگيري علني مي‌شود و حضرت اعلام برائت مي‌كنند، دعوت حضرت وارد مرحله جديدي مي‌شود، اين درگيري‌اي نيست كه در مدينه بماند. در همان سال ها، بلكه درگيري‌اي است كه به ادوار تاريخ وسعت پيدا مي‌كند، حضرت صف‌بندي را علني مي‌كنند. اين صف‌بندي منشأ درگيري‌هاي عظيم تاريخي مي‌شود تا عصر ظهور و رجعت. در اين درگيري‌ها سه تا جبهه پيدا مي‌شود، جبهه مومنين كه با همه وجود در كنار حضرت اند. جبهه مشركين و كفار كه در مقابل حضرت اند. يكي هم جبهه منافقين كه در باطن بر عليه حضرت‌اند و در ظاهر در كنار حضرت. اين سه تا جبهه شكل مي‌گيرد.»

وی در ادامه بیان داشت: «پس ببينيد يك جريان مي‌شود جريان "شرّ البريه"، يك جريان جريان "خير البريه". بعد مي‌فرمايد "جزائهم عند ربهم جنّات عدن تجري من تحتها الانهار خالدين فيها رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلك لمن خشي ربه". اين دسته‌بندي و صف بندي‌اي كه اتفاق مي‌افتد كه اين صف‌بندي در پايان هم به يك تفكيك منتهي مي‌شود، كاملا از هم جدا مي‌شوند. يك عده جهنمي مي‌شوند ، يك عده بهشتي مي‌شوند. ديگر آن جا سراي اختلاط نيست. هيچ نفوذي جهنمي‌ها در بهشتي‌ها ندارند. بهشتي‌ها هم نورانيت شان به جهنمي‌ها نمي‌رسد. كاملا تفكيك مي‌شوند.»

استاد حوزه علمیه قم بعد از تبیینِ مختصرِ فضای حق و باطل در اندیشه شیعی به تفکرات هم عرض اشاره ای داشت و نگاه مارکسیستی را اینگونه تشریح کرد: «آن جا هم حق و باطلي هست، اما حق و باطل بر مدار طبقات اقتصادي شكل مي‌گيرد. بر مدار روابط توليدي شكل مي‌گيرد. بر مدار ارباب و رعيت، بر مدار برده و ارباب، براساس نظام برده داري يا نظام ارباب، رعيتي، نظام بورژوازي، نظام سرمايه داري. يك تضاد دروني هست؛ حق و باطلي هست دائم حق پيروز مي‌شود. حق چيست؟ حق مي‌گويد آن طبقه‌اي‌اند كه معطوف به پيشرفت اند. معطوف به روابط توليدي متعالي‌تر و بهتري هستند. اين كل تحليل آنهاست. اين همه سر و صدايي كه مي‌كردند، نصف دنيا را گرفته بودند همه حرف شان همين بود! همه درگيري عالم را بين طبقات اقتصادي، بين طبقات اجتماعي مي‌دانستند، تحولات را بر مدار روابط توليدي و ابزار‌هاي توليد و گسترش ابزار توليد مي‌دانستند. حالا اين‌ها چگونه تكامل پيدا مي‌كنند؟ اين هم برايش يك مكانيزم جبري تعريف مي‌كردند كه هيچ اختيار انسان در آن دخيل نبود.»

وی در ادامه اشاره ای به نقد مکاتب غربی داشت و افزود: «خدا رحمت كند مرحوم حاج علي آقاي صفايي را، می گفت وقتي مي‌خواهيد يك مكتب را نقد كنيد خيلي نمي‌خواهد جزئياتش را ببينيد، شما اگر قدر و اندازة خودتان را بدانيد بدانيد چه مي‌خواهيد، با يك سوال، دو تا سوال جواب خودتان را مي‌گيريد. ايشان مي‌گفت مثل اين مي‌ماند كه آدم مي‌خواهد لباس بخرد، اگر شما ندانيد چه رنگي مي‌خواهيد، زمستاني مي‌خواهيد يا تابستاني؟ چه شماره‌اي؟ با چه قيمتي؟ مي‌برندتان اين قدر لباس تن تان مي‌كنند، گيج تان مي‌كنند، آخر هم يك لباس بی قواره‌ي نا مناسب تن شما مي‌كنند. از مكتب ها، دو سه تا سوال اصلي كنيد، بگوييد حالا ما حرف‌هاي شما را قبول كرديم دعوا مي‌شود و اين دعوا براساس منطق ديالكتيك است و اين تضاد مطلق بي نهايت ماده به تدريج ظهور پيدا مي‌كند، همه اين‌ها را قبول كرديم، ارابه تاريخ اين طوري حركت مي‌كند، اصلا كل اين حرف‌هاي شما را قبول كرديم. پايانش چه مي‌شود؟! اين درگيري‌ها كه تمام مي‌شود همه انسان‌ها دور هم به صورت مشاع زندگي مي‌كنند غذا دارند كار دارند، مسكن هم دارند. ايشان مي‌گفت خب گاو‌ها الان دارند، زنبور عسل‌ها هم الان دارند. اين كه ديگر اين قدر دعوا ندارد!»

حجت الاسلام و المسلمین میرباقری غایت افراد و سیمای نهایی هر تمدنی را در نسبت جوامع با امام به این شکل تبیین کرد: «غایت در نسبت به امام مشخص می شود، ابرار "يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً"، كافور چيست؟ "عيناً يشرب بها عباد الله" كافور چشمه‌اي است كه ابرار آن را مي‌جوشانند، ساقي‌اند "يفجرونها تفجيراً" به چه كساني مي‌خورانند؟ به ابرار؛ پس داستان سقايت عباد الله نسبت به ابرار و شفاعت، توضيح داده مي‌شود. اين عباد الله چه كساني هستند؟ كساني كه "يؤفون بالنذر" عهد شفاعتي كه بستند با خدا عمل مي‌كنند، "و يخافون يوماً كان شره مستطيرا" در اين تعهد به عهدشان و دستگيري شان كه قول شفاعت شان است نگران آن يوم، آن روز سخت ما هستند.»

وی افزود: «اين‌هايي كه پرچمدار توسعه و سعادت بشر‌اند تا كجا را مي‌خواهند هدايت بكنند؟ مي‌خواهند اين پنجاه سال به ما خوش بگذرد، آخرش اين است. اما در جبهه حق مي‌فرمايد داستان اين نيست «يؤفون بالنذر و يخافون يوماً كان شره مستطيراً» نگران آن روز ما هستند. براي خودشان ، آن‌ها كه ولايت شان محور امنيت عالم است. داستان شفاعت است؛ امام ما اين طوري است.»

در پایان این سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در باب مقایسه صورت گرفته بین فلسفه تاریخ شیعی و نگاه دیگر، پر رنگ بودن اراده را در این تفکر متذکر شد و افزود: «مقایسه فلسفه های تاریخ در دنياي اسلام خيلي سابقه ندارد. مقداري مرحوم شهيد مطهري و شهيد صدر بحث كردند و به طور جدّ ادامه پيدا نكرده. آنها هم يك تكاملي بر اساس حركت جوهري را معمولاً دنبال مي‌كنند. اين رويكردي كه ما عرض كرديم رويكرد ديگري بود که بر اساس فلسفه و حركت جوهري نيست. بر اساس جريان اراده‌هاي انسان و جريان نور و ظلمت و درگيري اين دو جريان نور و ظلمت، هدايت و ضلال، جريان كفر و ايمان است اين نگاهی فلسفه تاريخي است.»


101
Share/Save/Bookmark