داخلی صفحه  آرشيو خبر

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۴۱

ديدگاه «بي حاصل» بدون علوم انساني در ميان سياستمداران، باعث گرديده است كه برنامه هاي علوم انساني و هنر، جاي خود را به كرسي هاي آموزش علوم تجربي، مهندسي و فناوري به نام منافع اقتصادي، بدهند.
ناسبام اظهار داشت هر چند مهارت هاي فني براي آينده و سلامت ملت ها اهميت دارد، اما اين مهارت ها به تنهايي موجب آن نمي شود تا دانشجوياني كاملاً آموزش ديده داشته باشيم. وي گفت بدون داشتن مردمي با دانش علوم انساني، جهان پر از كارگران كوته فكري خواهد شد كه قادر به تفكر در خصوص خود، نقد سنت ها و مقامات دولتي، درك اهميت دردها و دست آوردهاي ديگران نخواهند بود.
وي افزود اين مهارت ها كه به «مهارت هاي نرم» معروف هستند براي گسترش «فرهنگ شايسته جهان» و ايجاد و ساخت دموكراسي هاي سالم ضروري مي باشند. مطالعه ي تاريخ و فرهنگ، مهارت هاي درك مسائل جهاني را به شهروندان القا مي كند.
مطالعه فلسفه، مهارت هاي انتقادي را به ما مي آموزند. اين مهارت ها در خصوص انديشيدن درباره گزينه هاي انتخابي به ما كمك مي كند. مشاركت در هنرهاي خلّاق ظرفيت هاي خوبي را مي پروراند و در اين بين خانم ناسبام مي گويد: «به ما اين امكان را مي دهد تا چالش هاي پيش روي يك شخص را به تصوير بكشيم.»
اسپانسر اين سخنراني «مركز مطالعات خانواده اخلاق در جامعه» «بون اچ. مك كري» در دانشگاه استنفورد بود.
ابتداي سخنراني «دبراساتز» مدير اين مركز اظهار داشت كه زمان ارزيابي نقش علوم انساني در بحث آموزش هم اكنون است، زماني كه سونامي تغيير به صورت آموزش آنلاين بر سر راه نظام آموزشي مي باشد. «ساتز» استاد فلسفه معاون ارشد دانشكده هنر و علوم انساني در ادامه به اظهارات «ناسبام» اشاره كرد كه به «بداهيت علوم انساني در پشتيباني از فرهنگ و جامعه دموكراتي» تاكيد دارد. علوم انساني مسأله اي حاشيه اي نيست، بلكه مي تواند آن را به خدمت گرفت تا مهارت هاي انتقادي را كه نيازمند حيات ما در اين جهان گوناگون و پيچيده است، گسترش داد.»

٭ آماده كردن دانش آموزان براي مشاركت هاي سياسي
خانم ناسبام مي گويد: «بسياري از كارشناسان اقتصادي و سياسي از مدل آموزش براي رشد اقتصادي حمايت مي كنند كه در آن تمام دست آوردها بر اساس اموري مالي اندازه گيري مي شود.»
در اين مدل كه در آن ثروت از بالا به پايين رخنه مي كند، آموزش هدفي براي افزايش توليد ناخالص داخلي خواهد بود، با توجه به نكته كل جامعه از اين آموزش سود خواهند برد. هر چند ناسبام مي گويد «شواهد تجربي اين ارتباط و همبستگي را نشان نمي دهد.»
مارتا ناسبام بر جايگزيني تأكيد مي كند كه تلاش هاي متمركز بر اقتصاد را گسترش مي دهد: اين جايگزين «پاردايم توسعه انساني» نام دارد. اين برنامه مدل آموزشي نويني است كه بسياري از كشورها را به خود جذب كرده است. اين مدل كه توسط برنامه ي توسعه ي سازمان ملل منتشر شد بر فرصت هاي اساسي به وجود آمده تأكيد دارد كه هر شخص بايد در زمينه زندگي و سلامت در مشاركت هاي سياسي و آموزشي شركت كند. مردم نيازمند مهارت هاي ويژه اي از علوم انساني مي باشند كه در اين فرصت ها مشاركت كنند. اين مهارت ها به طور كلي شامل توانايي تفكر در خصوص جريان هاي سياسي و قدرت انديشيدن، گفتگو و مناظره درباره ملت ها و به طور جزء بخشي از نظم جهاني مي باشد.
«ناسبام» به سختيِ شرايط اشاره مي كند و مي گويد: «دموكراسي به شهرونداني نياز دارد كه مي توانند درباره خود بيانديشند و درباره اختيارات خود، خود تصميم بگيرند نه آنكه تسليم قدرتهاي بالاتر شوند.»
مسئوليت پذيري روند رو به رشدي در فرهنگ تجاري جهان مي باشد... ناسبام در پايان سخنان خود باز هم اين سخن را تكرار كرده كه هنر و علوم انساني نه تنها به مردمي اين قدرت را مي دهد كه ديگر انسان را افراد كامل داراي احساس و تفكر ببينند، بلكه ملت ها را قادر مي سازد تا بر شك و ترديد خود به نفع مناظرات هم فكرانه و منطقي غلبه كنند.