علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
کد مطلب: 322
هیچ جایزه نوبل اقتصادی وجود ندارد
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۱۹
 
باز هم زمان اعطای جایزه نوبل رسید. در این چند روز نام اسامی افراد مختلفی را از رسانه ها می شنویم كه جایزه نوبل را دریافت كرده اند. اما یك جایزه نوبلی وجود دارد كه با دیگر جوایز كمی فرق می كند، و آن جایزه نوبل اقتصاد است. این جایزه هرگز از سوی آلفرد نوبل اهدا نشد. نام این اجازه نیز جایزه نوبل اقتصاد هم نمی باشد. تنها پنج جایزه نوبل وجود دارد كه عبارتند از فیزیك، شیمی، ادبیات، صلح و پزشكی.
 
جایزه نوبل اقتصاد اولین بار در سال ۱۹۶۹ توسط بانك مركزی سوئد اهدا شد. نام واقعی این جایزه «سورجس ریكس بنك» می باشد كه در زمینه علوم اقتصادی و به یاد آلفرد اهدا می شود. این جایزه توسط آلفرد نوبل اهدا نشد، اما به طور فرضی به منظور یادبود وی اهدا می شود. این جایزه اقتصادی بر خلاف میل و خواسته‏ ی خانواده‏ ی نوبل اهدا می شود.

بانك مركزی سوئد این جایزه را به منظور اعتبار بخشیدن به اقتصاد بازار آزاد یك درصدهای در زمره جوایز نوبل قرار داده است. یكی از مدیران بانك فدرال به طور اجمالی می گوید «تنها برخی از افراد می دانند كه این جایزه، جایزه نوبل نمی باشد... عمر جایزه اقتصاد حدود ۷۰ سال می باشد و به منظور شگرد بازاریابی
«این جایزه اقتصاد به گونه‏ ای اهدا می شود كه گویی نوبل خواستار آن بود. لیكن این جایزه مكر اقتصاد انسان برای رسیدن به شهرت می باشد.»
در سیصدمین سالگرد تأسیس بانك مركزی سوئد اهدا شد. آری هدف از اهدای این جایزه شگردی برای بازارهابی بود.»

«پیتر نوبل» نوه آلفرد نوبل در سال ۲۰۰۵ به خبرگزاری فرانسه گفت: «این جایزه به گونه‏ ای اهدا می شود كه گویی نوبل خواستار آن بود. لیكن این جایزه بانک مرکزی سوئد مكر انسان برای رسیدن به شهرت می باشد.» وی افزود: «این جایزه اغلب به بورس بازان و محتكران اهدا می شود...»

اعضای خانواده نوبل از مخالفان و منتقدان این جایزه می باشند و همواره خواستار منسوخ شد یا تغییر نام این جایزه بوده ‏اند.

در صدمین سالگرد اهدای جایزه نوبل كه در سال ۲۰۰۱ برگزار شد، چهار عضو از اعضای خانواده نوبل نامه‏ ای را منتشر كردند كه استدلال می كردند این جایزه ارزش جوایز دیگر را می كاهد. دانشمندان هرگز توجه چندانی به جایزه نوبل اقتصاد نداشته اند. یكی از دانشمندانی كه ریاست «كمیته مشورتی علوم نیكسون» را در سال ۱۹۶۹ بر عهده داشت از حضور اقتصاددانان بر روی سن در كنار دیگر دریافت كنندگان ابراز تعجب كرد.

نفرت از اهدای این جایزه همانند آتش زیر خاكستر بود كه ناگهان زبانه كشید. در سال ۲۰۰۴ سه دانشمند برجسته سوئدی كه از اعضای كمیته نوبل بودند نامه‏ ی سرگشاده‏ای را در یكی از روزنامه ‏های سوئد منتشر كردند و از سوءاستفاده و كلاهبرداری علمی
«این جایزه اغلب به بورس بازان و محتكران اهدا می شود...»
جایزه اقتصاد بانك مركزی سوئد به شدت انتقاد كردند. آنها در این نامه نوشتند «این جایزه‏ ی اقتصاد از ارزش جوایز نوبل دیگر می‏ كاهد و اگر قرار است جایزه ‏ای اعطا شود باید جدای از جوایز نوبل اهدا شود.» آنها در این نامه اذعان داشته‏ اند كه بسیاری از دستاوردهای اقتصاددانانی كه این جایزه را دریافت كرده‏ اند، تخیلی و غیر واقعی و در جهان حقیقی بی معنا می باشند.

حال سوالی كه در اینجا مطرح می شود آن است: چرا جایزه ‏ای كه این چنین باعث ایجاد نفرت در بین جامعه‏ ی دانشمندان می شود باید در فهرست جوایز نوبل قرار گیرد آن هم بااین همه تأخیر؟ و چرا این جایزه در زمینه اقتصادی می‏ باشد؟

برای پاسخ به این سوال باید به سوئد در دهه ۱۹۶۰ برگردیم.

زمانی كه این جایزه خلق شد، نظام بانكداری و تجارت سوئد سخت تلاش می كرد تا اصلاحات اقتصادی به نام بازار آزاد را ایجاد كند. هدف اصلی آنها كاهش نظارت و كنترل دولت بر بانك مركزی بود.

«فلیپ میروسكی»
حال سوالی كه در اینجا مطرح می شود آن است: چرا جایزه ‏ای كه این چنین باعث ایجاد نفرت در بین جامعه‏ ی دانشمندان می شود باید در فهرست جوایز نوبل قرار گیرد آن هم بااین همه تأخیر؟ و چرا این جایزه در زمینه اقتصادی می‏ باشد؟
استاد «دانشگاه نوتردام» و كارشناس تاریخ اقتصاد می گوید: «بانك سوئد در اواخر دهه ۶۰ میلادی تلاش می كرد تا استقلال بیشتری از نظام سیاسی و پاسخ گویی نسبت به دولت داشته باشد و گفتگوها و نزاع‏ های شدیدی در سوئد به وجود آمد كه آیا بانك می تواند استقلال سیاسی مؤثر داشته باشد یا خیر. به منظور پشتیبانی از این نظریه بانك ادعا می كرد كه دارای نوعی اعتبار علمی می باشد كه در حوزه‏ ی سیاسی نمی باشد.»

كسانی كه خواستار استقلال بانك مركزی بودند استدلال های خود را در پوشش نظریه اقتصاد نئوكلاسیك و بسیار مبهم بیان می كردند. مشكل آنجا بود كه معدودی از مردم سوئد این یاوه‏گویی ها را جدی گرفتند و تلاش برای استقلال بانك مركزی را تلاش برای انتقال كنترل اقتصاد از دولت دموكراتیك منتخب، به دست سرمایه داران بزرگ می باشد كه چنین كاری باعث می شد سرمایه داران بدون دخالت و مزاحمت اتحادیه‏ های كارگری و دیگر احزاب سیاسی اقتصاد سوئد را در دست خود بگیرند. همین عمل باعث خلق جایزه اقتصاد بانك مركزی سوئد شد. جزئیات این طرح همچنان در حاله ‏ای از ابهام مانده است. آنچه كه روشن است بانك مركزی سوئد به بهانه ‏ی سیصدمین سالگرد تأسیس این بانك جایزه علم اقتصاد را به یاد آلفرد نوبل خلق و آن را در زمره دیگر جوایز نوبل قرار داد. اسم و ظاهر مدال كمی با دیگر مدال‏ ها تفاوت داشت و به همراه مدال مبلغی پول را نیز اهدا می كردند، اما به سختی می توان گفت كه این دو از هم جدا می باشند. برای اطمینان حاصل كردن از اهدای جایزه به شخص مورد نظر بانك مركزی سوئد تصمیم گرفت تا «آسار لیندیك» از اقتصاددانان حزب راستگرای سوئد كه با دانشگاه شیكاگو در ارتباط بود را بر سر كمیته اهدای جوایز به مدت سه دهه بگمارد. وی
به نظر می رسید كه هایك پیش از آنكه جایزه بانك مركزی سوئد را ببرد نظریاتش به كلی از بین رفته بود. حرفه ی او به عنوان یك اقتصاددان به پایان رسیده بود. اقتصاددانان معاصر او را دروغگو و شیاد می دانستند، وی دهه های ۵۰ و ۶۰ را در انزوای آكادمیكی سپری كرد. هایك پشتیبانان قدرتمندی داشت لیكن هیچ اعتبار علمی از او حمایت نمی كرد.
می گوید: «در بسیاری از موارد كنترل قیمت اجاره خانه‏ ها بهترین راه برای منفجر كردن یك شهر در حال حاضر می باشد. البته به غیر از بمب گذاری.»

در سال های اولیه جایزه اقتصاد بانك مركزی سوئد به اقتصاددانان محترم و متفكر اهدا شد. اما پس از تثبیت جایگاه علمی و اعتباری، جایزه مسیر خود را به شدت تغییر داد. طی دهه بعدی این جایزه به متعصب ترین پشتیبان نظریه تمركز سرمایه در دست یك درصدی ها اهدا شد.

پنج سال پس از اهدای اولین جایزه در سال ۱۹۷۴ جایزه به «فریدریش هایك» مدافع لیبرالیسم كلاسیك و نظریه بازار آزاد اهدا شد. میلتون فریدمن نیز كه همراه هایك در دانشگاه شیكاگو بود از قافله عقب نماند و در سال ۱۹۷۶ جایزه اقتصاد را دریافت كرد.

هایك و فریدمن هر دو پشتیبانان اصلی استقلال سیاسی بانك های مركزی بودند. در واقع آن دو به دنبال جلوگیری از دخالت های دولت در امور اقتصادی بود. هایك تئوری چرخه كسب و كار را گسترش داد، تئوری كه در آن دولت و نظام بانكی دولتی را مسئول نابسامانی‏ های اقتصادی می دانست. وی همچنین می گفت كه تمام دخالت های دولتی در امور اقتصادی منجر به توتالیتاریسم می شود. فریدمن بخش جدیدی در اقتصاد نئوكلاسیك به نام «پول گرایی» را كه برای آن فرمول علمی ارائه داده بود، ایجاد كرد. در آن زمان اهدای جوایز، نظریه اقتصاد نئوكلاسیك مقبولیت رسانه ای و سیاسی چندانی نداشت، لیكن جایزه نوبل اقتصاد همه چیز را تغییر داد.

نتیجه آغاز پروژه استقلال بانك سوئد، باعث افزایش اعتبار بخشیدن به بسیاری از گونه های اقتصاد واپسگرای بازار آزاد شد و راه را برای پذیرایی گسترده از ایدئولوژی لیبرال  فراهم آورد.

به نظر می رسید كه هایك پیش از آنكه جایزه بانك مركزی سوئد را ببرد نظریاتش به كلی از بین رفته بود. حرفه ی او به عنوان یك اقتصاددان به پایان رسیده بود. اقتصاددانان معاصر او را دروغگو و شیاد می دانستند، وی دهه های ۵۰ و ۶۰ را در انزوای آكادمیكی سپری كرد. هایك پشتیبانان قدرتمندی داشت لیكن هیچ اعتبار علمی از او حمایت نمی كرد.

اما زمانی که جایزه را  به او اعطا كردند همه چیز تغییر كرد. ناگهان نظریه او موضوع بحث محافل مختلف شد. هایك مشهور شده بود. وی به عنوان مهمان ویژه در شبكه NBC ظاهر
نظریه پولی فریدمن توسط رئیس بانك فدرال آمریكا «پاول ولگر» به اجرا درآمد تا عرضه پول را منحصر به بانك كند، این عمل باعث شد تا آمریكا دچار ركود اقتصادی شدیدی بشود و نرخ بیكاری در این كشور را دو برابر كند.
شد و مطبوعات عكس او را به سرعت منتشر كردند. كتاب او با نام «راه بردگی» در فهرست پرفروش ترین كتاب ها قرار گرفت: مارگارت تاچر می گفت: «این همان كتابی است كه ما آن را باور داریم.» هایك به قله‏ ای رسید كه هرگز به آنجا صعود نكرده بود و تمام آن به خاطر جایزه قلابی نوبل اقتصاد بود.

كارلس كوك میلیاردر آمریکایی وی را برای گذراندن تعطیلات تابستانه به آمریكا دعوت كرد و عضویت او را در مؤسسه مطالعات انسانی اعلام كرد. جایزه نوبل فریدمن تأثیرات دیگری هم داشت. پس از دریافت جایزه در سال ۱۹۷۶ كتاب پرفروش ۱۰ جلدی خود با عنوان «انتخاب آزاد» را نگاشت و پس از آن مشاور اقتصادی ریگان رییس جمهور آمریکا شد.

نظریه پولی فریدمن توسط رئیس بانك فدرال آمریكا «پاول ولگر» به اجرا درآمد تا عرضه پول را منحصر به بانك كند، این عمل باعث شد تا آمریكا دچار ركود اقتصادی شدیدی بشود و نرخ بیكاری در این كشور را دو برابر كند.

در سال ۱۹۹۷ دو اقتصاددان جایز نوبل اقتصاد را به دلیل ارائه «مدل دایورتیو ریسك» دریافت كردند. این دو نفر «رابرت مترون» و «میرون اسكولز» پی برده بودند كه چگونه می توان ارزش مشتقات را به منظور كاهش خطر محاسبه كرد. این دو اقتصاددان نظریه خود را به منظور تأثیرگذاری بر بزرگترین صندوق سرمایه گذاری جهان بكار بروند. تنها ۹ ماه پس از دریافت جایزه اقتصاد بانك مركزی سوئد این صندوق ور شكسته شد و طی دو روز هزار میلیون دلار زیان دید. این موضوع در حالی بود كه آلن گرین اسپن رییس بانك فدرال گفته بود كه برنامه های این صندوق سرمایه گذاری غیر قابل شكست خواهد بود...

و روزی خواهد رسید كه یكی از برندگان این جایزه به ناچار به این نیرنگ ها اعتراف خواهد كرد.
Share/Save/Bookmark