علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
 
کد مطلب: 496
۱
سخنان استاد ميرباقری در شب پنجم محرم ۱۳۹۲
استفاده از ظرفیت عاشورا در جنگ آخرالزمانی حاضر/ جنگ جدی دشمن برای نابودی کامل شیعه
عاشورا و مکتب دفاعی اسلام
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۲۷
 
دشمن کمر همت بسته است به این که اسلام با قرائت اهل بیت علیهم‌السلام نباشد؛ بنابراین ما در وسط یک معرکه هستیم؛ در وسط این معرکه و نیاز به تفسیر جهاد اسلامی داریم و بتوانیم به‌خصوص از عاشورا که نقطه جوشش و تحریک عقلانیت و احساسات ایمانی ما است و تعقل ما را نورانی می‌کند در درگیری آخرالزمانی استفاده کنیم.
 
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، مراسم پنجمین شب عزاداری حضرت سیدالشهداء علیه ‏السلام در دهه اول محرم ‏الحرام در مدرسه فیضیه قم با حضور جمع کثیری از روحانیون و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت علیهم‏ السلام برگزار گردید. در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین سید محمدمهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در پنجمین شب عزاداری هیات ثارالله قم به بیان مفهوم جهاد در اسلام پرداخت و ضمن تشریح مفاهیم جهاد حق در اسلام و ضرورت بازتعریف جهاد برای جلوگیری از هجوم غرب، به نقد و بررسی این مفهوم در مکاتب فلسفی غرب و ایجاد حقوق بین‌الملل با چارچوب فکری غربی برای تصرف در جهان پرداخت. در ادامه گزارش اجمالی سخنان رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم تقدیم می‏گردد:

عاشورا، مصداق کامل جهاد اسلامی

یکی از موضوعاتی که نیاز به بحث جدی و باز تولید مفهوم آن در این شرایط هست، جهاد در اسلام است. مصداق کامل آن جهاد سیدالشهدا علیه‌السلام است و ما باید این مفهوم را مورد دقت و بررسی قرار دهیم و شبه ه­زدایی از آن کنیم و نباید اجازه بدهیم که این مفهوم تحریف شود.

مکاتب فلسفی و اجتماعی غرب در خدمت کشتارهای جهانی/ جلوگیری از نفوذ فرهنگ اسلامی با تحریف مفهوم جهاد

یکی از مفاهیمی که دشمن تلاش می­کند آن را تحریف کند تا جلوی نفوذ فرهنگ اسلامی را در جهان بگیرد، مفهوم جهاد اسلامی است. دشمنان ما، جنگ­های بزرگ در جهان راه می‌اندازند و تمام کشتارهایی که در جهان است به نوعی به آنها مربوط می­شود. برای این کشتار، برنامه‌ریزی می‌کنند. برای تفسیر معقول بودن جنگ­هایشان، مکاتب فلسفی و اجتماعی ایجاد می­کنند. این مکاتب را به کار می­گیرند. در این شرایط جهاد و درگیری و جنگ و مقاومت اسلامی را تحریف می­کنند.

ضرورت بازتعریف جهاد، برای جلوگیری از هجوم غرب

جهاد اسلامی چیست و اصلاً ما بدون جهاد می­توانیم به صلح برسیم؟ و سیر ما به طرف صلح جز از وادی جهاد و درگیری و جنگ عبور می­کند؟ اگر جهاد است موضوع این جهاد چیست؟ مقصد این جهاد چیست؟ سبیل و مناسک این جهاد چیست؟

لزوم قرار گرفتن جهاد در مبنای برنامه­ ریزی­ های جامعه اسلامی

این بحث بسیار گسترده و پر دامنه است. از دیر باز در علوم مختلف اسلامی موضوع بحث بوده است. در تفاسیر مختلف در این موضوع بسیار بحث شده است. محدثین یکی از ابواب احادیثی که نقل کرده­اند کتاب جهاد است. فقها هم بحث کرده­اند. کسانی که ناظر به تحلیل مباحث اجتماعی بوده­اند از دیرباز به این بحث پرداخته­اند. در متأخرین مثل استاد بزرگوار شهید مطهری چند جا این بحث را در آثارشان با دقت بررسی نموده­اند.

ما از نو نیاز داریم که این مفهوم را تحلیل کنیم. نه فقط برای این که شبهات نظری آنها را پاسخ بدهیم بلکه مبنای برنامه‌ریزی ما در دنیای امروزی و درگیری با دنیا کفر باید باشد.

مکتب­ های غربی برای این که جنگ و درگیری را تحلیل کنند از اصل فلسفه خلقت شروع می­کنند و این مفاهیم پایه را پشتوانه قرار می­دهند برای این که یک جنگ را توجیه و تفسیر کنند. حالا فرض کنید مارکسیست­ها که به قول خودشان مکتب و علم مبارزه را داشتند برای این که جنگ­هایی که در تاریخ می­خواهند راه بیندازند، درگیری­هایی که بین طبقات اجتماعی تعریف می­کنند این درگیری­ها را توجیه کنند. یادم هست که اوایل انقلاب که پیروز شده بودیم اینها می‌گفتند روحانیت نمی­تواند مبارزه را رهبری کند. چون مبارزه علم می‌خواهد و علمش هم فقط در اختیار ماست و ما فقط علم مبارزه را بلد هستیم.

برای این که جنگ را اخلاقی جلوه بدهند می‌گفتند جنگی است که برای حاکمیت عدالت است و ما به دنبال عدالت هستیم و عدالت هم به مکتب فلسفی خودشان تعریف می‌کردند.

تلاش غرب برای جهانی شدن ایدئولوژی آمریکایی/ جنگ بدون مرز غرب علیه اسلام

الان هم همین‌طور است جنگی که غرب بر علیه دنیای اسلام راه انداخته، یک جنگ همه‌جانبه و بدون مرز است. جنگ فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و نظامی است؛ واقعاً یک جنگ بدون مرز است. یک جنگ نرم و سخت است و تمام چهره‌های جنگ را علیه اسلام دنبال می‌کنند. مانند جنگ نرم که مشهود و محسوس نیست. ولی واقعاً جنگ و نبرد است؛ جبهه مقابل را هم می‌تواند از پای در بیاورد، تا جنگ سخت که شما می‌بینید اردوکشی نظامی و استفاده از شیوه‌های جنگ نظامی است، همه را به کار گرفته­اند. اگر از آنها بخواهید که جنگ را تفسیر کنند که چرا می‌جنگید برایتان ده‌ها جلد کتاب فلسفی با مضمون فلسفه اجتماعی را تفسیر می‌کنند و بعد هم با پشتوانه‌ی ده‌ها آکادمی بزرگ و مراکز تحقیقاتی بزرگ پژوهش می‌کنند و هزاران محقق که این جنگ را مدیریت کنند. می‌گویند ایدئولوژی آمریکایی باید جهانی شود.

ضرورت تحلیل کاملِ جنگ امروز برای غلبه مطلق اسلام در جهان

این جنگ را اقتضاء می‌کند و این جنگ هم کاملاً اخلاقی است، همین‌طوری که آنها برای تفسیر جنگشان از مکتب‌های فلسفی خودشان و از مکاتب اجتماعی خودشان و از دانش‌شان و علوم انسانی استفاده می‌کنند ما هم در جبهه مقابل باید این کار را بکنیم و باید یک بنایی برای ساماندهی این درگیری بنا کنیم. این جنگ همه جانبه­ای که بین دنیای اسلام و کفر است همین‌طوری که دشمن دنبال غلبه مطلق کفر است، ما هم باید دنبال غلبه مطلق اسلام باشیم و این نیاز به این دارد که در تمام لایه‌ها این جنگ را تحلیل کنیم و بحث­هایش را معین کنیم.

استفاده از ظرفیت عاشورا در جنگ آخرالزمانی حاضر/ جنگ جدی دشمن برای نابودی کامل شیعه

این جنگ جدی است و دشمن کمر همت بسته است به این که اسلام نباشد؛ به خصوص اسلام با قرائت اهل بیت علیهم‌السلام، بنابراین ما در وسط یک معرکه هستیم؛ در وسط این معرکه نیاز داریم به این که این جهاد اسلامی را تفسیر کنیم و بتوانیم به‌خصوص از عاشورا که نقطه جوشش و تحریک عقلانیت و احساسات ایمانی ما است و تعقل ما را نورانی می‌کند در درگیری آخرالزمانی استفاده کنیم.

فرهنگ عاشورا ما را در مقابل کفر مصون می‌کند

بهره­گیری از فرهنگ عاشورا ما را در مقابل کفر مصون می‌کند؛ برای ساماندهی این درگیری عظیم آخرالزمانی که انشاءالله منتهی به ظهور می‌شود، باید از ظرفیت عاشورا استفاده کامل کنیم.

اولین نکته این است که جنگ در اسلام به یک معنا دفاعی است. تمام جهاد دفاعی هستند و می‌دانید که مرحوم شهید مطهری این معنا را خوب توضیح داده­اند و تا اینجا این معنا را خوب پیش برده­اند.

ما دو نوع جهاد داریم که یک نوع جهاد دفاعی است و بعد جهادهای ابتدایی را تلاش کرده­اند به جهاد دفاعی برگردانند. این جهاد اسلام دفاع در مقابل دشمن است. ما یک جهادی داریم که جهاد دفاعی است اگر مال و جان و ناموس و حدود کسی مورد تعرض قرار گرفت حق دارد که دفاع کند و کسی نیست که بگوید این جهاد، جهاد بدی است. این جهاد دفاعی است؛ ساده­ترین شکلش که به حقوق شخصی یک نفر تعرض می‌شود و او از خودش دفاع می‌کند.

سؤال این است که این فقط در حوزه خصوصی است یا اگر به حقوق یک جامعه­ای تعرض شد، دشمن حقوق اجتماعی یک جامعه را در معرض تهدید قرار داد آیا باز هم دفاع از حقوق، کار مقدسی است؟ بی­تردید دفاع از حقوق خود و درگیری در راه تثبیت اجتماعی هم یک دفاع مقدس و حقی است.

جهادی مقدس است که در دفاع از "حق" باشد

حال سؤال اینجاست محور تقدس جهاد دفاع از خود چیست؟ محور حقانیت جهاد این است که من خودم به خطر افتاده باشم یا نه وقتی جهاد مقدس است که حق و حقیقت به مخاطره بیفتد؟ یقیناً هر گاه به حق هجوم شد و شما از حق دفاع کردید، این دفاع، مقدس است.

آنچه که مبنای بسیاری از مداخلات مستکبرین در روابط جهانی است به همین برمی‌گردانند؛ می‌گویند ما از حقوق بین‌المللی انسان­ها و بشر دفاع می‌کنیم؛ حق است. حق اختصاصی به یک فرد و جامعه و فرهنگ نیست و از حقوق عامه جهانی ما مدیران جهانی دفاع می‌کنیم! بله در حوزه روابط اجتماعی خاص‌تان شما یک نظام حقوقی برای خودتان داشته باشید ما در آنجا دخالت نمی‌کنیم. ولی از حقوق جهانی و بین‌المللی را دفاع می‌کنیم و شما هم حقوق داخلی‌تان نباید معارض با حقوق بین‌الملل باشد.

ایجاد حقوق بین الملل با چارچوب فکری غربی برای تصرف در جهان

حقوق بین‌الملل غربی، چارچوب فکری و پارادایمی مبتنی بر یک بنیادهای اعتقادی است. بی‌تردید حقوق بشر را مبتنی بر یک ایدئولوژی و مکتب نوشته‌اند. حالا اگر مکاتب در حقوق بشری که می‌نویسند با هم اختلاف پیدا کردند اگر حقی که آنها می‌نویسند مبنای حقوق بشرشان باطل بود، یعنی از اساس بنیانی است که مبتنی بر آن بنیان، حقوق بشر را تعریف می‌کنند و بعد می‌خواهند این حقوق را جهانی کنند.

نهاد­های بین ­المللی ابزار ایجاد بنیان­ های باطل

برای جهانی‌سازی این حقوق یک فرهنگ و نهادهای بین‌المللی ایجاد می‌کنند. ابزار پشتیبانی ایجاد می‌کنند. اگر از اساس این بنیان حقوق بشری که تصویر می‌کنند بنیان باطلی است و حق جای دیگری است؛ آیا برای گسترش و بسط آن حق در جهان، حق است که ما جهاد کنیم و دفاع کنیم و نگذاریم آن بنیانی را که در جهان گذاشته‌اند گسترش بدهند؟ یعنی مبتنی بر یک مبنایی یک تعریفی از حقوق کرده‌اند که اصلاً از اساس این مبنا باطل است. بی­تردید این دفاع حقی است و لذا به نظر می­رسد که همه‌ی عقلای جهان که خودشان را عقلا می‌دانند. همین‌هایی که با خشونت، درگیری و جنگ به حسب ظاهر مخالف هستند و دعوت به صلح جهانی می کنند همه‌ی اینها می‌گویند، اگر یک کسی خواست صلح جهانی را به خطر بیندازد، حقوق بشر را به خطر بیندازد، امنیت جامعه جهانی را به خطر بیندازد، یک جامعه­ای اهل یک تمدنی یک فکری یک فرهنگی قومی، خواستند این کار را بکنند شما می توانید با آنها مبارزه کنید و این جهاد و مجاهده، بر حق است.

حالا اگر کسی با بنیان حقوقی اینها در جهان مخالف بود، یعنی از اساس آن نظام حقوقی را قبول نداشت و گفت این نظام، نظام باطلی است، این نظام حقوقی­ای که محورش در دوره­های اخیر شده "حق توسعه" یعنی می‌گویند جوامع جهانی حق توسعه دارند با همان مفهومی که خودشان از توسعه تعریف می‌کنند.

اگر کسی در این حقِ محوری با آنها مخالف بود و گفت اصلاً حق اساسی بشر این نیست، حق اساسی، باید تبدیل شود به حق تقرب به خدای متعال و بندگی یعنی حق محوری­ای که حول حقوق بشر را چیده­اند. حق اصلی نیست، حق و حقیقت اصلی خدا است و حق اصلی انسان­ها حق موحد شدن است، آنها روی این حق خط کشیده‌اند و در منشور سازمان ملل چیزی به نام "توحید" نمی‌بینید. اگر هم گفته می‌شود آزادی عقیده و عقاید محترم است؛ اولاً این را در کنار بقیه حقوق قرار می‌دهند در موازنه، و ثانیاً مقصودشان نیست که انسان حق دارد موحد باشد و این حق انسان است و توحید حقیقت است در عالم، این مسئله نیست، مدار حق را به حضرت حق برنمی‌گردانند؛ بلکه می‌گویند انسان حق دارد هر طوری می‌خواهند بیندیشد و این مربوط به حوزه خصوصی خود اوست و حق خود اوست و بنابراین عقیده به تبع انسان محترم می‌شود نه این که توحید محترم است.

همه برنامه‌ریزی­ ها باید برای تحقق "حق" باشد

پس، تحرک مثبت و جهاد و تلاش برای تحقق "حق" در جهان یک استراتژی است. یک تدبیر دائمی است و دائماً همه برنامه‌ریزی‌ها باید برای تحقق حق باشد و تلاش برای تحقق او یک جهاد مقدس است. از آن طرف اگر در مقابل تحقق این حق در جهان مقاومت شد و نگذاشتند، این حق بسط پیدا کند یا جلوی امنیت این حق را گرفتند، برای رفع این موانع، جهاد مقدس است و این ظاهراً چیزی است که همین مدعیان حقوق بشر، همین کسانی که اسلام را متهم به خشونت می‌کنند، همه قبول دارند و فقط نزاع بر سر این است که آن حقی که ما باید برای تحققش در جهان برنامه‌ریزی کنیم و باید درگیر و یک جنگ همه جانبه داشته باشیم ولو منتهی به کشته شدن و کشتن تا آنجا پای این حق بایستیم چیست؟ آیا همین منشور است یا چیز دیگری است اگر ما بخواهیم منشوری از حقوق بنویسیم بر چه محوری می‌خواهیم بنویسیم. آخر کار این می‌شود که باید همه این حقوق مربوط به توسعه مادی شود.

حقوق اجتماعی غربی ختم به دنیاپرستی می­شود

این حقوق اجتماعی که برای ملت­ها و جامعه جهانی تعریف می‌کنید، خروجی و نهایتش کجاست؟! می‌خواهید این حقوق به کجا ختم شود؟ پایانش توسعه‌ای است که شما تعریف می کنید؟ اگر کسی در این پایان با شما مخالف بود و این را حق نمی‌دانست، چه باید کرد؟ هدفی را که شما از این حقوق جهانی تعریف می‌کنید، هدف باطلی است که ختم به دنیا پرستی است.

درگیری با این نظام حقوقی، مبارزه‌ی همه جانبه برای جلوگیری از تحقق این نظام در جهان، دفاع حقی است ولو به کشتن و کشته شدن ختم شود.

همانی که امام خمینی رحمه الله علیه می‌گفتند، تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.
Share/Save/Bookmark
 


۱۳۹۲-۰۸-۲۱ ۰۸:۱۱:۳۱
سلام با عرض خسته نباشی چرا فایل های صوتی را هر شب روی سایت نمی گذارید (147)