علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
کد مطلب: 1118
مصاحبه
نقش برنامه ریزی کلان در پیشرفت کشور
حجت الاسلام و المسلمین رضایی
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۱
 
باید با اتکا به توانمندی اندیشمندان داخلی و نیروهای متخصص جوان به مدیریت کشور پرداخت. ما نمی خواهیم تجربیات دنیا را نفی کنیم؛ ما می خواهیم ارزشهای خودمان را حاکم کنیم.
 
جایگاه مدل های برنامه ریزی در پیشرفت کشور

سوال: با توجه به اوضاع فعلی کشور نقش مردم و خصوصاً جوانان و مجموعه های مردم نهاد از یک طرف و نقش مجموعه های حاکمیتی را در ایجاد رونق اقتصادی چگونه می بینید؟


آنچه مسلّم است باید با اتکا به توانمندی اندیشمندان داخلی و نیروهای متخصص جوان به مدیریت کشور پرداخت. ما نمی خواهیم تجربیات دنیا را نفی کنیم؛ ما می خواهیم ارزشهای خودمان را حاکم کنیم. در هر عرصه ای، از جمله عرصه اقتصادی، باید دنبال این باشیم که ارزش های کارآمد خود را حاکم کنیم. ارزشهای خود را حاکم کنیم یعنی چه؟ به صورت خیلی ساده، سریع می خوانم که حضرت امام در خصوص استراتژی اقتصادی ما حرفهای صریحی را مطرح کرده اند که در جلسات مهم این حرف ها صرفاً به صورت سرتیتر و زینت المجالس بیان شده، ولی هیچ گاه در عمق برنامه های ما جا نگرفته است.

حضرت امام در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۶۶ می فرمایند: «یکی از مسائل مهمی که به عهده علما، فقها و روحانیت است مبارزه جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصاد شرق و غرب و مبارزه با سیاستهای اقتصاد سرمایه داری و اشتراکی در جامعه است.
ارائه طرح ها و اصولاً تبيين جهت گیری اقتصاد اسلامی در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهی دستی به شمار می رود. بیان این حقیقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برتری ای از این جهت بر فقرا ندارند و ابدأ اولویتی به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلماً راه شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوب شده پابرهنگان را فراهم می‌کند.»

در مکتب سیاسی حضرت امام ایجاد عدالت اجتماعی با هر وسیله ای و به صورت غير الهی و غير شرعی امری مطرود است، در پیام به نمایندگان مجلس به مناسبت گشایش دومین دوره مجلس می فرماید:
«کسی گمان نکند که خدمت به محرومین اگر به طور نامشروع هم باشد مانع ندارد، که این انحراف و خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی
صحبتهای کارشناسان انقلابی، دور از هم نیست. ولی باید سر یک اصول مشترکی توافق کنیم و اگر توافق کردیم. به سرعت می توانیم وارد بحث برنامه ریزی جهت اینکار بشویم.
و بلکه به محرومین است که از مال حرام و غصب و با ظلم به دیگران آنان را مبتلا به آتش جهنم کنند؟»
يا في المثل اینکه سوال کردید در شرائط کنونی در امر صنعت یا کشاورزی می خواهید حرف بزنید یا امر دیگری چه باید کرد امام رحمه الله علیه در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۶۷ می فرمایند:
«توجه به بازسازی مراکز صنعتی نباید کوچکترین خللی در ضرورت رسیدن به امر خودکفایی کشاورزی وارد آورد، بلکه اولویت و اهمیت این امر باید محفوظ بماند. مطمئنا خودکفایی در کشاورزی مقدمه ای برای استقلال و خودکفایی در زمینه های دیگر است. ایران کشوری است که باید کشاورزی آن اساس همه کارها باشد. آن عده که می گویند از راه کشاورزی نمی توان خودکفا شد، اطلاع دقیقی ندارند.»
همچنین ایشان در پیامی به مناسبت ۲۲ بهمن و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی درباره جنگ، دانشگاه‌ها، وظایف قوای سه گانه، رسانه های گروهی و تشکر از ملت می فرماید:
« دولت (چنانچه کراراً تذکر داده ام) بی شرکت ملت و توسعه بخشهای خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد. کشاندن امور به سوی مالكيت دولت و کنار گذاشتن ملت، بیماری مهلکی است که باید از آن احتراز شود و در این موضوع گزارشهای مختلفی می رسد و هیأت دولت موظف است این امر را به طور همگانی گزارش دهد و کیفیت عمل را در اختیار عموم گذارد و این امر را جدی تلقی کند. تذکر این نکته مهم است که دخالت دادن کسانی که در امور تجارت واردند، از بازاریان محرومیت کشیده و درد اسلام و انقلاب چشیده تا متخصصان وارد و مسلمان و متعهد، از امور ضروری است. دولت و این دوستان باید دقیقاً توجه کنند که آزادی بخش خصوصی به صورتی باشد تا هرچه بهتر بشود به نفع مردم محروم و مستضعف کار کرد؛ نه چون گذشته تعدادی از خدا بی خبر در تمام امور تجاری و مالی مردم سلطه پیدا کنند.»
همچینن در پیام حضرت امام به عنوان سیاستهای کلی نظام اسلامی در دوران بازسازی کشور، مورخ ۱۱ مهر۱۳۹۷ آمده:
بند ۵؛ برنامه ریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توأم با حفظ شعائر و ارزشهای كامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظريها و افراط گراییها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگترین آفت یک جامعه انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامه ریزی در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تكيه به صادرات نفت و نیز آزادی صادرات و واردات و به طور کلی تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت.
مورد ۷. استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی و بها دادن به مومنین انقلاب خصوصا جبهه رفته ها و توسعه حضور مردم در کشاورزی و صنعت و تجارت و بازسازی شهرهای تخریب شده و شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص
نیروهای خود جوش مردمی بخش مهمی از کار هستند. بخش مهمی که تاثیری در توسعه فرهنگی کشور دارد، همانطور که در بحث عملیاتی هم وارد شدند و کارهای نشد، شد گردید.
متمكن و مرفه و بسط آن به توده های مردم و جامعه.

این دقیقا فرهنگ اقتصادی است که حضرت امام توصیه و امر کرده اند. این را یادتان باشد بخش خصوصی در تعبیر امام متفاوت با تعریفی است که امروز رایج است.
عین چنین چیزی را هم مقام معظم رهبری دارند، تفصیلی تر. اگر این مجموعه بخواهد با سرعت زیاد یا به تعبیری میانبر حرکت کند، الان همین اصول و استراتژی ها برای ما کفایت می کند. تا اینکه ما بخواهیم یک کار تفصیلی نظری با این عرض و طول بخواهیم انجام دهیم. مسلماً اگر راه نجات بخشی را ما بخواهیم دنبال کنیم، باید از این مسیر میانبر حرکت کنیم.

س:مستنداتی که قرائت کردید کاملا روشن و گویاست. مسیر را تا حدی مشخص می کند ، غیر لیبرالهایی که در مسئولین نفوذ دارند، اما آیا بین کارشناسان انقلابی در این زمینه ها وحدت رویه ای هست؟

صحبتهای کارشناسان انقلابی، دور از هم نیست. ولی باید سر یک اصول مشترکی توافق کنیم و اگر توافق کردیم. به سرعت می توانیم وارد بحث برنامه ریزی جهت اینکار بشویم. خصوصأ جایگاه بسیج مردمی که در این بخش می خواهد وارد شود، در هدایت و فرهنگ سازی این کار بسیار موثر است. یکی از فعالیتهای اصلی مجموعه های مردم نهاد انقلابی در بحث فرهنگ است. در بخش فرهنگ سازی جامعه، با عرض و طولی که این مجموعه ها دارند، اگر وارد شوند اثر گذاری واضحی خواهد داشت. بنابراین، فرهنگ‌سازی و نهادینه سازی این کار در حوزه های مختلف رسانه امکان پذیر است.
نیروهای خود جوش مردمی بخش مهمی از کار هستند. بخش مهمی که تاثیری در توسعه فرهنگی کشور دارد، همانطور که در بحث عملیاتی هم وارد شدند و کارهای نشد، شد گردید. در بخش فرهنگ هم شما می توانید چنین کاری را بلند کنید.

س: این صحبت ها به صورت کلی محل اتفاق است، ولی وقتی به مدل های برنامه ریزی ورود می کنیم، دچار اختلافاتی می شویم، الان مدل های برنامه ریزی در کشور عمدتاً بر اساس SWOT است به نظر شما با این مدل که عمومیت بیشتری دارد می شود در امور فرهنگی و اقتصادی به تفاهم رسید و در عین حال کارآمدی هم داشته باشد؟

به نظر می آید که این مدل یعنی مدل « وضع موجود، مطلوب» برای کار ما من به الکفایه نیست. الان این مدل چندین دهه هست که در غرب کنار گذاشته شده است. کل سندهایی که الان داریم را ببینید، ما هرگاه دور هم جمع میشویم، می رویم سراغ همین مدل. ای کاش آسیب شناسی نسبت به همین شیوه برنامه ریز هم صورت می گرفت. هنگامی که می خواهید راهبردنگاری کنید، حال چه در بخش صنعت، تجارت یا خدمات، ببینید که آیا این مدل اصلاً کفایت می کند برای کار شما و آیا مدل مطلوبی هست؟

گفتم در ادبيات غرب این مدل دیگر کنار گذاشته شده است. یک مثالی در مورد « Defense AdvancedResearch
به نظر می آید که این مدل یعنی مدل « وضع موجود، مطلوب» برای کار ما من به الکفایه نیست. الان این مدل چندین دهه هست که در غرب کنار گذاشته شده است. کل سندهایی که الان داریم را ببینید، ما هرگاه دور هم جمع میشویم، می رویم سراغ همین مدل. ای کاش آسیب شناسی نسبت به همین شیوه برنامه ریز هم صورت می گرفت.
Projects Agency» برای شما بزنم. یکی از مراکز تحقیقات نظامی ارتش آمریکاست، می گفتند که نیازمندی¬های ارتش آمریکا از کف میدان می آید ولی در "DARPA" اینطور نیست و سربازان می گفتند سلاحهایی به ما می¬دادند تست کنیم که اصلاً جزء نیازهای ما نبود، یعنی ما اصلاً مطرح نکرده بودیم، بلکه آنها داشتند بوسیله یگان های رزمی تست می کردند.

س: پس شما این مدل ها را برای وضعیت ما کارآمد نمی دانید؟

در توسعه دنیا، می فرمایند که ما و تمدن غرب مثل دو اسب سواری بودیم که آنها اسب خود را تبدیل به درشکه و درشکه را تبدیل به ماشین دودی و ماشین دودی را تبدیل به قطار و قطار را تبدیل به هواپیما کردند و ما هنوز روی آن اسب مانده ایم! فاصله ای که ما با عصر صنعتی موجود داریم این مقدار است، حال اگر بخواهیم طبق همان روال جلو برویم، حکایت من بدو و آهو بدو است.
شهید کاظمی یا شهید تهرانی مقدم اگر می‌خواستند این روال پلکانی را در نظر بگیرند، هیچ وقت ما به این سطح از تکنولوژی در حوزه هایی که آنها کار کردند نمی رسیدیم. کماکانی که غرب هم در محیط اجتماعی خود باور نمی کرد و می گفت کشورهای عقب افتاده و در حال توسعه برای توسعه خودشان مسیری را باید طی کنند که ایران این مسیر را میانبر طی کرده است.

در روشهای موجود یک وقتی هست که ما می خواهیم وضع موجود را تعمیر کنیم و یک پله ارتقاء دهیم. بحث من سر این مدل است. مقام معظم رهبری اخیراً به قوه قضاییه فرمودند که شما اگر بخواهید همینطوری پلکانی به جلو بروید هیچ وقت نمی توانید عدل و داد را در کشور پیاده بکنید. و احتیاج به کارهای سریع دارید، تحول سريع اتفاق بیافتد. روش¬هایی که ما را به صورت پلکانی و بلند مدت میخواهد به هدف برساند؛ به نظر می رسد که این مسیرها کار ساز نیست. بحث من این نیست که وضع موجود را مطالعه نکنیم، یک وقت است که با تغییرات پلکانی وضع موجود می خواهیم حرکت کنیم و گاهی اوقات به صورت جهشی می خواهیم حرکت کنیم. جهشی به این معنی که شما مطلوبیت های خود را در نظر گرفته و آن را از بالا اعمال می کنید. یعنی نمی آیید در قالب ساختارهای موجود عمل کنید. به هر صورت این یک بحث خیلی روتینی است که کشورهای توسعه یافته از این روشها عبور کرده اند.

قدر مشترک صحبتهای کارشناسان را که بنده ملاحظه کردم، «مساله یابی» اصل مشترک بین صحبتها بود. یعنی اینکه «ما چند تا مساله داريم؟». من می گویم فراتر از اینکه چند تا مساله داریم، ما می خواهیم به کجا حرکت کنیم؟ آن چشم انداز قابل دسترس و قابل تحقق، باید برای آن چشم انداز مراحل را مشخص و حرکت کنیم.

شما باید ببینید که چه مسئله ای را می خواهید حل کنید؟ آیا می خواهید یک برنامه استراتژیک بلند مدت برای ورود در صنعت بنویسید؟ این مدل برای این کار مناسب نیست. چون برنامه ریزی استراتژیک ناظر به افق آینده مورد نظر است. اگر می خواهید مساله شناسی کنید در مساله صنعت، تجارت و خدمات یعنی اگر به دنبال حل مساله هستید، مدل برنامه ریزی فرهنگی را برای اینکار در نظر می گیرند و نه این مدل را. مدل پیشنهاد شده ایستا عمل می کند، و این هم مهم است که با چه ابزاری نگاه به وضع مطلوب می کند؟ مطلوب را انتزاعی می بیند یا حقیقی، در حال جریان، قابل دسترسی و عینی است؟ در نگاه به وضع مطلوب، بحث فرهنگ را مطرح می کنید، قطعأ بحث ارزشهای مکتبی، ارزشهای دینی، یک سری مفاهیم انتزاعی که بیانگر مسائل عینی
شهید کاظمی یا شهید تهرانی مقدم اگر می‌خواستند این روال پلکانی را در نظر بگیرند، هیچ وقت ما به این سطح از تکنولوژی در حوزه هایی که آنها کار کردند نمی رسیدیم.
در حال حرکت نیست را می بینید. وضع موجود را می بینید، وضع موجود را بر چه اساسی می بینید؟ مدلی که وضع موجود و مطلوب را مطالعه می کند، باید بر اساس یک مبنا طراحی شده باشد. نوعأ وضع موجود را بر اساس یک مدل و وضع مطلوب را بر اساس مدل دیگری می بینیم و به همین دلیل در عمل قدرت تطبیق اینها پیدا نمی شود و در حوزه کاملاً منفصل از هم هستند. الان وقت نیست که بحث های روش شناسی حوزه مفهومی کار را مطرح کنم و آن بحث دیگری است، ولی به لحاظ گردش کار که نگاه می کنیم این مدل هیچ وقت نتوانسته است پاسخگوی عمل باشد.

در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم برای تهیه سند مهندسی فرهنگی بر همین اساس جلو رفته اند ولی الان این مطلب چرا قابلیت تحقق عینی ندارد؟ چون برای آسیب شناسی یا محیط شناسی با شناسایی وضع موجود و شناسایی وضع مطلوب از دو منطق کاملاً جدا استفاده کرده اند. وقتی برای ترسیم وضع مطلوب کار را به حوزه دین می سپارید و مثلاً بحث از عدالت می کنید و عدالت را هم بر اساس مفاهیم انتزاعی از مفهوم دین لحاظ می کنید. این گونه، هیچ گاه ربطش به موضوع مشخص نمی شود.

در احصاء مسائل و تدوین نظام مسائل فرهنگی در حوزه های صنعت، تجارت و خدمات، آیا مسائل حقیقی یا مسائل در حال حرکت و در حال جریان امروز را می بینید با مسائل انتزاعی حوزه نظری این بخش را مطالعه می کنید؟ اگر به این مسائل توجه نشود به سندهایی می رسیم که خیلی به حرکت های عینی جامعه ربط ندارد و یک سری سندهایی نوشته شده است که خیلی برای ما بهره وری عملی نداشته است. یعنی نوعاً وقتی به بحث برنامه ریزی فرهنگی می رسد مدل دیگری در بحث برنامه ریزی فرهنگی استفاده می کنیم. لذا این مسائل همین جور به صورت خشک و بی روح باقی مانده است.

س: این برنامه ها باید بر اساس اسنادی بالادستی تدوین شود. ملاحظات لازم برای تهیه این اسناد چیست؟

در خصوص ساز و کار تهیه سند باید به سه حوزه دقت شود، سند، یک حوزه مفهومی دارد، یک حوزه ساختاری و یک حوزه کار کردی و عملکردی۔ یعنی بحث محصولات خود موضوع سند و منتجه سند. اغلب فقط عناصر و به تعبیر دیگر حوزه ساختاری این کار را در ساز و کار تهیه سند دقت می شود. عوامل دیگری در آن نیست و به عبارت دیگر یک سری نهادهایی را معرفی می کنند، به عبارتی نگاه نهادی حاکم است. یعنی گفته اند: «هیات اندیشه‌ورز، کارگروه های تخصصی، مشاوران و کارشناسان ». در صورتی که به نظر می رسد در ساز و کار تهیه سند، فراتر از این نگاه نهادی، عنوان های دیگری را هم لازم دارد و بحث سند فقط در حوزه نهادی نیست.

در ساز و کار تهیه سند به تعبیر ما یک حوزه مفهومی و یا حوزه علمی کار وجود دارد، که ساز و کار تهیه سند به لحاظ آن مراحلش باید مشخص بشود. یعنی فرآیندهای علمی مفهومی کار باید روشن شود. برای
در خصوص ساز و کار تهیه سند باید به سه حوزه دقت شود، سند، یک حوزه مفهومی دارد، یک حوزه ساختاری و یک حوزه کار کردی و عملکردی۔
مثال می گویم شما وقتی یک سند می خواهید تهیه کنید، می گویید سند به لحاظ فرآیند مفهومی کار بخش اولش بخش نقد سند است، یعنی نقد سندهای موجود.

آنجا فرآیند، فرآیند وضع موجود، مطلوب و انتقال است، ولی اینجا منظور از فرآیند در مراحل تهیه سند، مراحل مفهومی کار است. وقتی شما می خواهید سندی را آماده کنید اول باید «مفاهیم پایه، تعاریف و بعد شاخصه ها» را بیاورید. این عناوین، عناوین مفهومی است.

یک وقت است که شما اینها را به هیات های اندیشه ورز سپرده اید و درون اینها نگاه نهادی کرده اید و می گویید ما الان نمی خواهیم این کار را بکنیم و این را می سپاریم به همین ها. یعنی فرآیندهای مفهومی را به این ها می سپاریم. ولی چون شما می خواهید مدل کار را در امام بکنید به نظر می آید به تعبیر دیگر آن گروه ها برای خود مستقل و خودمختار نباشند هر کدام تکه ای از پازل و تحت اشراف یک عقل واحد باشند، در بررسی آسیب هایی که در مجموعه های بالادستی فرهنگی داشتیم این مطلب را گفتیم که شما نظام نامه مفهومی را تهیه کنید، چون باعث وحدت رویه در پیدایش سند می شود، باید تفاهم قوی و حداکثری بین کارشناسان عرصه های اقتقصادی، سیاسی و فرهنگی شکل بگیرد تا بتوان تحولی اثرگذار و ماندگار را رقم زد.

س: ضمن تشکر از شما اگر نکته پایانی هست بفرمایید.

مطلب آخر این است که در خصوص راه های فراگیرسازی و اجرایی کردن راهبردها، یک سری شوراهایی را مطرح کرده اند. در مقام عمل هماهنگ سازی این شوراهای متعدد موجب می شود که هر یک از این شوراها راهی برای خودشان می روند، یعنی وحدت رویه در این نظام شوراها از دست می رود. یک وقت است که این شوراها را در قالب یک شورای واحد می گیریم که همه عناصر در تمام سطوح موضوعات حضور داشته باشند یعنی آن شورای فرهنگ‌ساز برای خودش یک راه جداگانه ای از شورای رسانه با هم اندیشی نخبگان تخصصی نرود بنابراین بنده به نظرم می رسد که به لحاظ تحقق عملی این شوراها در قالب یک شورای واحد باشند و هماهنگی اینها راحت تر صورت می پذیرد .

س:چگونه همه تجمیع شوند؟

دو مدل وجود دارد: اول اینکه یک شورای مرکزی هماهنگ کننده می گذاریم از مجموعه عناصری که در کل شوراها هست، یعنی نماینده همه شوارها در آن شورای مرکزی وجود دارد. این یک مدل است که بحث شوراهای شما سر جای خود باقی می ماند.
یک مدل دیگر این است که ما مدیریت یک شورا را داشته باشیم و این مسائل به صورت نوبه ای و منطقی در آن مطرح شود. اگر بخواهیم سرعت عمل را بالا ببریم و زودتر به نتیجه برسیم به نظر می رسد که باید شکل دوم استفاده شود. این در عمل هم نشان داده شده است که برای تسریع امور روش دو مناسبتر است.
Share/Save/Bookmark