علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
کد مطلب: 558
استاد میرباقری شب دوم محرم 1393
راه الحاق به اصحاب امام در روز عاشورا چیست؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۳۶
 
حضرت در دعوت به همراهی خود فرمودند: «مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا» یعنی کسی که همراه امام کوچ می کند باید از دنیا، راحل و دل کنده باشد و حاضر باشد در این مسیر خون بدهد و آماده لقاء الله باشد. برای آنها خود امام موضوعیت داشت.
 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم/ گزارش تفصیلی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمين سید محمدمهدی ميرباقري، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، در دومین شب عزاداري حسيني هیئت ثارالله در دهه اول محرم الحرام ۱۳۹۳ است که در تاریخ ۴ آبان ماه در مدرسه فيضه قم برگزار شد.


استاد میرباقری با اشاره به مقام "اولياء اللّهي" اصحاب سيد الشهدا عليه السلام به تبيين اين مقام پرداختند و افزودند: «وادي محبت تا وصول به كمال محبت مقدمه دست يابي به مقام ولايت است و رسول مكرم اسلام و ائمه عليهم السلام، صاحبان اصلي مقام محبت محض و ولايت كليه الهيه هستند.


رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم تأكيد كرد: «همه اصحاب و شيعيان بايد با شفاعت معصوم در اين مقامات سير نمايند. امام حسين عليه السلام در عاشورا، باب سير در وادي محبت تا وصول به مقام ولايت را براي همه دوستانشان تا ابد گشودند.»


در ادامه گزارش تفصیلی این سخنرانی را مرور می‌کنید:



چنان كه در جلسه گذشته بيان شد اگر بخواهیم به اصحاب امام حسین علیه السلام ملحق شویم یک قدم این کار این است که صفات و کمالات و مقامات اصحاب حضرت را مورد توجه قرار دهیم.


قدم بعدی این است که ببینیم آنها چطور به این موقعیت ها دست پیدا کردند و آیا آن راه برای ما هم باز است و ما هم می توانیم در دنیا و آخرت به قافله حضرت ملحق شویم؟ و راه الحاق به این جمع چیست؟ و آن كه یا دعوت آن حضرت برای آنها خاص بوده و دیگر آن باب بسته شده است؟



معصوم، منشأ و اساس همه مقامات و فضائل

در جلسه قبل به بعضی صفات یاران امام حسين عليه السلام اشاره کردیم. نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که اصل این صفاتی که برای اصحاب حضرت ذکر شده، مانند «اصفیاء»، «احباءالله»، «ربانیون»، «اوّداء الله»، «اولیاء الله» و ... برای معصوم است و دیگران با شعاع نور آنها به درجاتي از اين مقامات می رسند. هر کس در وادی ولایت امام وارد شد، به میزانی که در آن وادی پیش رود به این مقامات می رسد.


اگر اصحاب، «اصفیاء الله» هستند باید بدانیم که اصل اصطفاء، برای اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است: اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ (زيارت جامعه کبیره). اگر اصحاب سيد الشهدا «ابرار» هستند، اصل مقام ابرار نيز از آن اهل بیت علیهم السلام است که ايشان هم هداة الابرارند و هم اصل مقام ابرار برای آنهاست. یا اگر اصحاب «ربّانیّین» هستند، در زیارت آل یاسین میخوانیم که امام زمان عجل الله تعالی فرجه، «ربّانی آیات الله» است. لذا در زیارت جامعه فرمودند: «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ منتهاه» بدء و ختم همه خیرات به امام برمی گردد.



نیل اصحاب امام حسین علیه السلام به مقام محبت

همان طور كه بيان شد که اصحاب حضرت از دنیا بزرگتر شده بودند. حضرت در دعوت به همراهی خود فرمودند: «مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا» یعنی کسی که همراه امام کوچ می کند باید از دنیا، راحل و دل کنده باشد و حاضر باشد در این مسیر خون بدهد و آماده لقاء الله باشد.


برای آنها خود امام موضوعیت داشت. انسان در قدم اول به طلب دنیا و یا آخرت با امام همراهی می کند ولی بعد از رسیدن به معرفت، به مقام محبت می رسد و دیگر طالب چیزی جز ولی خدا نیست.


این همان مقامي است که به خاطر آن به اصحاب امام حسین علیه السلام عرض می کنیم: «السلام علیکم یا اولیاء الله». این مقام محبت بالاترین درجه عبادت است که از بین سه دسته بندگان خدای متعال، این دسته اند که از بندگیِ غیر و تعلقات، رها شده اند. « إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار»(نهج البلاغه حکمت ۲۳۷)



امكان نيل به مقام ولايت با سير در وادي محبت

مقام ولایت، مقام قرب محض و حضور سِرّ و ظاهر و قلب و همه وجود انسان در محضر خدای متعال است. درحدیث قدسی قرب نوافل که از مسلمات احادیث و مروی از فریقین است خدای متعال می فرماید: آن عملی که بیش از همه بنده را به من نزدیک می کند واجبات و فرائض است که این فرائض، اعم از فرائض قلبی و جوارحی است. در بین اعمالی که محبوب خدای متعال است قرب فرائض از همه بیشتر است. اما برای کسی که این مرحله را طی کرد، قدم بعدی قرب نوافل است، نوافل قلبی و عملی. «وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ» (اصول کافی/ ج۲) با نوافل، عبد به جایی می رسد که محبوب خدای متعال می شود تا جایی که خدای متعال می فرماید: «فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُه‏». یعنی او با اراده و مشیت الهی کار می کند. معنی این روایت حلول نیست بلکه مقصود اين است كه قوای انسان تحت تدبیر خدای متعال قرار می گیرد و خدای متعال ولی او می شود: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»(بقره/۲۵۷)



نبي مكرم اسلام و ائمه معصومين، صاحبان مقام ولايت كليه و قرب محض

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اولین شخصی است که این مقام را دارد. پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام صاحب مقام ولایت کلی و در قرب محضند و هیچ حجابی ندارند، حتی حجب نور. لذا اگر در دنیا هم بیایند و لباس بشر بپوشند، باز در آن مقامند. لذا وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله لباس بشر می پوشد و بیت النورش را در عالم دنیا مستقر می کند در مقام و موقعیتی است که وقتی با او بیعت می کنند خدای متعال میفرماید: « إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم‏»(فتح/۱۰). یعنی دست خدای متعال بود که در دست آنها بود.


یا وقتی سنگ ریزه به سمت کفار پرتاب می کند می فرماید: «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏» که ناظر به مقام ولایت کلیه است که همه افعالش الهی است. چنانچه در زیارت غدیریه هم آمده است که: «وَ لَا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ وَ لَا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُك‏» یعنی در مقام بندگی محض است. پس مقدمه این مقام، عبودیت محض و خشوع مطلق است تا جایی که حجاب های نورانی برداشته شود.



آثار قرار گرفتن در مقام محبت محض و ولايت كليه

اما نتیجه اش این است که این ولی خدا به جایی می رسد که خود حضرت می فرمایند: «وَ لَكِنَّهُ خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَهُ حَيْثُ يَقُولُ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ مِنَّا». یا می فرماید: «ولايتنا ولاية اللّه التى لم يبعث نبيا قط الا بها.» هر نبی از انبیاء هم میثاق وفای به این ولایت داده و هم حامل و ناشر این ولایت در عالم است تا اُمّتهایشان را به ولایت پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام برسانند که همان ولایت الله است.


لذا اینکه خدای متعال می فرماید: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون‏» (المائدة / ۵۵) گویی فرموده است: انما ولیکم الله و انما ولیکم الله و انما ولیکم الله.


مرز توحید و شرک هم همین است که انسان این را بفهمد و الا گمان می کند که خدای متعال که به ولایت اهل بیت علیهم السلام دعوت کرده، دعوت به شرک کرده است و اشکالاتی که شنیده اید درست می شود.


خلاصه اینکه تحمل ولایت ولی الله عین تحمل ولایت الله است و راه دیگری برای رسیدن به ولایت الله نیست. فقط آنهایند که در مقام قرب محضند. و وقتی به محبت الهی رسیده اند محبت و قرب به آنها، همان محبت و قرب خدای متعال است و خشوع در مقابل ايشان، همان خشوع در مقابل خدای متعال است. همه این مفاهیم در مفهوم «ولایت» جمع است. «ولایت» به معنی محبت خام نیست. وقتی ولایت شخصی بر کسی واجب شود یعنی تبعیت و محبت و خشوع در مقابل آن شخص بر او واجب است.


اصحاب امام حسین علیه السلام با داخل شدن در ولایت امام و حرکت در ذیل ولایت ایشان به ولایت الله رسیدند و صفات امام در آنها تجلی کرد.



امام حسين در عاشورا باب سير در وادي محبت را تا ابد گشودند

امام صاحب اصلی مقام ولایت است و تنها کسی است که به همه وادی های محبت رفته و به لوازمش ملتزم شده است. امام حسین علیه السلام همه ابواب محبت را فتح کرده و از «تامّین فی محبة الله» است.


درک مقام ولایت، بدون قرار گرفتن در زیر ولایت معصوم، طمَع خام است. انبیاء هم با قرار گرفتن زیر این ولایت به مقام ولایت رسیدند. شهداء و اصحاب حضرت نيز با این راه به ولایتی رسیدند که همه خوف و حزن ها از آنها برداشته شده است.


کمال اخلاص این است که خدای متعال هم انسان را دوست بدارد و شخص غیر از اینکه راضیه است، «مرضیة» هم باشد تا همه اعمالش تحت مشیت الهی قرار بگیرد.


از مهمترین شفاعت های امام، شفاعت در محبت است. اگر باب ولایت امام باز نشود هیچ کس به مقام محبت نمی رسد. باب رسیدن به مقام ولایت برای همه خلائق در عاشوراء باز شد، چون امام حسین علیه السلام بنحوی سیر کردند که باب محبت و ولایت الی الابد باز شد و الا ما کجا بودیم و محبت خدا؟! ما گرفتار حجب ظلمانی هستیم و ربطی به مقام ولایت الهی نداریم. دوستان اهل بیت علیهم السلام باطنشان نورانی است ولی قوایشان گاهی در ظلمات و ولایت ابلیس است. اما در عاشورا راه طی وادی محبت و محبوب شدن بر خلق گشوده شد که از مهمترین تجلیات شفاعت نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که ما را به مقام محبوب شدن برسانند. سخاوت در فداكاري براي امام، عبور از دنيا و وصول به محبت، تنها با شفاعت خود امام ممكن است.


اصل خطاب در آیه شریفه «ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة»(فجر/۲۸) متوجه امام حسین علیه السلام است ولی شیعیان نیز به تبع ایشان می توانند به مقام «مرضی بودن» و بعد «ولی الله شدن» برسند.


لذا در لحظه جان دادن که شیطان تلاش می کند که در محتضر بغض خدای متعال را ایجاد کند، معصومین به کمک مومن می آیند و او سخاوت پیدا می کند و در راه خدای متعال با گشادگی از دنیا می گذرد. لذا می بینیم که امام حسین علیه السلام در لحظه جان دادن بالای سر تک تک اصحاب می آمدند و آنها را پرواز می دادند، چون آنها از مخلصینند و وادی آنها صعب العبور تر از وادی ای است که دیگران از آن عبور می کنند.


مومن در لحظه جان دادن، به برکت حضور امام، با دیدن عنایت خدای متعال راضی می شود و با گشاده دستی از دنیا می گذرد تا مرضی هم بشود.


لذا می بینیم که اصحاب امام حسین علیه السلام با سخاوت و گشاده دستی جان می دادند تا حدی که وقت «عابس» می بیند که دشمن از او فرار می کند زرهش را از تن میکَند. این یعنی سخاوت که در واقع، تجلی سخاوت حضرت اباعبدالله علیه السلام است که در عاشورا همه چیزش را داده است.


نقطه مقابلش هم بخل است که انسان در معامله با خدای متعال «شُحّ نفس» داشته باشد و به جای خدای متعال با شیطان و نفس معامله کند، چون به هر حال انسان در نهایت جانش را معامله می کند حال یا با خدای متعال یا با نفس و شیطان. کسی که به معصوم رسیده، همه چیز در نگاهش بی قیمت است و به راحتی از همه چیز می گذرد و خود را هم بدهکار می بیند.


این فداکاری ها برای رسیدن به بهشت نیست. رسیدن به بهشت این فداکاری را نمی خواهد. آن بهشتی که «بُریر» و یاران حضرت طالب آنند همان بشارتی است که حضرت به «سعید بن عبد الله» دادند که: «أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّة». لذا بهشت اصحاب سيد الشهدا، بهشت قرب امام حسين است که در سوره فجر از آن به «جنتی» تعبیر شده است. و حلقه اول کسانی که به این مقام می رسند اصحاب اباعبد الله هستند و بعد سایر شیعیان.



۱۰۱
Share/Save/Bookmark