علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
کد مطلب: 981
مجموعه گزارشات علمی گروه های سه گانه "روش های خاص"
گزارش علمی گروه فلسفه و روش شناسی اسلامی علوم
مدیریت آموزش
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۰۰
 
 
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، مدیریت آموزش این سازمان در ادامه اولین دوره آموزش مقطع تخصصی فرهنگستان، گزارشی از مباحث و مساله های مرحوم استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی(ره) در زمینه «فلسفه علوم» توسط دکتر محسن دنیوی ارایه دادند. مسئول «فلسفه و روش شناسی اسلامی علوم» در جلسه نخست به ارائه گزارش خود پرداختند که این گزارش بدین شرح است.


***



مدیر گروه فلسفه و روش شناسی اسلامی علوم، ضمن گزارشی از روند تاسیس گروه علمی «فلسفه و روش شناسی اسلامی علوم» از دی ماه سال ۹۳، به منابع موجود از مباحث مرحوم استاد حسینی که ارتباطی با مفهوم «معادله» داشته، پرداختند. وی به اشاره به اینکه روند تاریخی پیدایش و تکامل فهم مرحوم استاد حسینی از مفهوم «معادله» از آغاز تا پایان دهه شصت در این گروه علمی مورد بحث قرار گرفته، این موضوع را نسبت به سایر مباحث مرحوم حسینی، از حیث حجم محتوا و سلسله جلسات، دارای حجم کمتری دانستند. دنیوی با طرح این مساله که ردّپای مفهوم معادله از مساله «موضوع شناسی» در سالهای آغازین دهه شصت، قابل پیگیری است، به ذکر عناوینی از مباحث مرحوم حسینی در این رابطه پرداختند. مبحث «منطق سیستمی» در جلسات «هفته های اقتصاد»، مباحث «قوانین حرکت، قوانین تحرک، قوانین تحریک» و «کل و کلی» در جلسات «روش طراحی» و سلسله جلسات «الگوی روش تنظیم» فقراتی از سلسله جلساتی بودند که دنیوی به آن اشاره کرد.
دنیوی در ادامه با طرح نگاه مرحوح استاد حسینی به گزاره های «اگر- آنگاه»ی، به دریافت مرحوم استاد حسینی در مورد مفهوم «معادله» و «نظریه» پرداختند:
در نگاه مرحوم استاد حسینی، گزاره های علمی از جنس گزاره هایی که نتیجه در آنها به نحو قیاس اندراجی منطوی است، نیست. همین نکته، آغاز راه علم مدرن بوده است. ایشان معتقد بودند گزاره های علوم جدید بر خلاف گزاره های منتج از منطق صوری، نیازمند ارجاعی به خارج هستند و اینطور نیست که بدون مواجهه با خارج، قضاوت یقینی در مورد آنها ممکن باشد. مرحوم استاد در توضیح این مطلب، دو نحوه درک از «معادلات اگر-آنگاهی» را توضیح می دهند:
۱- درک نوع اول از گزاره های اگر-آنگاهی دارای ویژگی های زیر است:
- منظور از معادله، برابری مقداری است که بدون هیچ تغییری از رابطه کیفیت ها گزارش می دهد.
- برابری با فرض علم و عدم علم ما برقرار است.
- برابری به حد اولیه و یا مفهوم اولیه ای باز می گردد که معادله از آن استنتاج شده است.
- مفهوم برابری در این معنای از معادله به قیاس اندراجی باز می گردد.
- قیاس اندارجی معنای اگر-آنگاهی ندارد، چون لوازم فرض اولیه در معادله تکرار شده است.
- شیوه تعریف شی در این معادله، بازگرداندن به جنس و فصل است.
۲- درک نوع دوم از گزاره های اگر-آنگاهی، در صدد ملاحظه ی حرکت و تغییر به عنوان رکنی اساسی در معادله سازی است.
- نمی توان خصوصیات شخصیه شی در حال تغییر را فرض گرفت.
- ارکان تغییر به نسبتی قابل تشخیص است و این قانون احتمالات است که امکان محاسبه تغییر را ایجاد می کند.
مرحوم حسینی در جای دیگری و طی جلساتی که با برخی اساتید ریاضی من جمله دکتر بینای مطلق داشتند، پس از طبقه بندی فلسفه ریاضیات به سه طیف «شهودگرا»، «آکسیوماتیک» و «کارکرد گرا» از سوی اعضای جلسه، یک جمعبندی از جریان های علمی در تاریخ ارایه دادند. ایشان تاریخ علم را عرصه بروز «سه نسل علم ورزی» دانسته اند:
نسل اول: جریان علمی که طی قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی شکل و تکامل یافت و «مشاهده و استقراء امور جزئی» را مبنای «کشف قوانین کلی» می دانست.
نسل دوم: جریانی که برای استقرا و تجربه، شانِ «توجیه نظریه» قائل بود. در این تلقی از علم، بر اساس مشاهدات، یک حدس و گمان اولیه در مورد رابطه متغیرها مطرح می شود و سپس با تجربه و استقرا، این فرض توجیه و اثبات می شود. در این درک، نظریه، شروع اراده ی بشر بر قانون سازی است. تلقی عام دانشگاهی از علم، چنین درکی است. می توان جریان علمی که طی قرون ۱۸ و ۱۹ و نیمه نخست قرن ۲۰ را از این سنخ دانست.
نسل سوم: این درک از علم، ماجرای دوران متاخّر علم مدرن را مبتنی بر روایتی، فراتر از دو روایت قبل می داند. در این نگرش، مشاهده ی واقعیت و استقراء، نه راه کشف قوانین است و نه ابزار توجیه و آزمون؛ نظریه ای وجود دارد که نمونه ی آزمایشگاهی و «مدل» آن «ایجاد» می شود. به عنوان مثال می توان از نظریه ی ایجاد آب و اکسیژن بر روی کره مریخ نام برد، نه آب و اکسیژنی روی کره مریخ وجود دارد که در صدد کشف آن باشند و نه می توان با فقدان آب و اکسیژن -حتی در یک پروژه طولانی مدت چند ساله- رای به عدم توجیه نظریه داد. چنین تلاشی، جنس جدیدی از علم ورزی است که «برساخت واقعیت» است. نکته ی حائز اهمیت در مورد چنین سطحی از علم ورزی، «ساخت واقعیت جدید» است. «تجربه» در چنین نگاهی نمی تواند پایگاه اصلی رد یا تائید علم باشد، زیرا غایت آن، شکل دادن به «تجربه جدید» است. تجربه در این نگاه نه امری تکرارپذیر است که رهنمون به واقعیتی باشد و نه آزمون پذیر است که توجیه گر حدس و گمان ما باشد. چنین فهمی از علم ورزی، تبعات و ابعاد بسیار گسترده ای در حوزه ی علوم انسانی و اجتماعی خواهد داشت. البته پذیرش چنین فهمی از علم، به این معنی نیست که انسان هر چیزی را بتواند خلق کند و ایجاد نماید.
بشر در موقف و نگرش اول به علم، فکر می کرد با مشاهده ی عالم به روابط امور پی می برد. در موقف و نگرش دوم به علم، فاعلیت و قدرت خود را بیش از موقف اول دید و این ظرفیت را در خود دید که روابط بیشتری را تخمین بزند و آن را به آزمون بگذارد. در موقف و نگرش سوم به علم، بحث از «ایجاد واقعیتی» است که اولاً منشا انتزاع بیرونی و ثانیاً امکان توجیه بیرونی ندارد. معنای غلط و درست در این نگرش اساساً تغییر می یابد.
دنیوی در ادامه ی بحث از نگرش مرحوم استاد حسینی از «ساینس» و به تبع بحثی که در مورد «ایجاد واقعیت جدید» اشاره کرده بود، به ارتباط آن با «پیدایش قوانین جدید علمی» و نسبت «تکنولوژی و علم» در اندیشه مرحوم استاد حسینی پرداخت:
مرحوم استاد حسینی مبتنی بر درکی که به نسبت به علوم جدید داشتند، معتقد بودند «ایجاد واقعیت جدید» ملازمتی با «پیدایش قوانین جدید» دارد. در نگاه استاد، قوانین جدید علمی کشف نمی شوند؛ اراده به ایجاد واقعیت جدید، منجر به ایجاد قوانین جدید می شود. ایشان بر این اساس، بنیانِ غرب جدید را سطح جدیدی از اراده ورزی انسان می دانستند. لذا مرز بینِ علم و تکنولوژی در نگاه مرحوم استاد حسینی بسیار ظریف و تفکیک این دو از هم بسیار سخت است. مرحوم استاد به تقدم تکنولوژی بر علم معتقد بودند و توسعه تکنولوژی را محور تکامل علمی در غرب می دانستند.
Share/Save/Bookmark