یادواره مجازی چهاردمین سالگرد عروج:

فلسفه شدن، یادگار علامه سید منیرالدین حسینی

کاظم زاغی

12 اسفند 1393 ساعت 14:34

حضرت استاد حسینی الهاشمی دو دهه عمر شریف خود را به هدایت و مدیریت پژوهش جمعی عاشقان نظام اسلامی، ایمان وعقلانیت جمعی را به جایگاهی رسانده است که هیچ عارف و فیلسوف و دانشمند و فقیه منصفی نمی تواند از کنارش عبور کند.




به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، 12 اسفند ماه 1379 مصادف با عروج ملکوتی علامه، فیلسوف، فقیه، حکیم و موسسس فلسفه شدن است. یادی از یادمان های علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی که طی دو دهه ۶۰ و ۷۰ انقلاب اسلامی با بنیان فلسفه شدن و تطبیق آن برعلم اصول فقه جدید را نهاده است که یقینا بدون عمل به این تئوری اسلامی، هرگز نمیتوان مدعی بود که درفضا و ساختمان اسلامی تنفس می‌کنیم. حضرت استاد دو دهه عمر شریف خود را به هدایت و مدیریت پژوهش جمعی عاشقان نظام اسلامی، ایمان و عقلانیت جمعی را به جایگاهی رسانده است که هیچ عارف و فیلسوف و دانشمند و فقیه منصفی نمی تواند از کنارش عبور کند. آقای کاظم زاغی که از تربیت یافتگان مکتب علمی علامه حسینی الهاشمی می باشد، در این مقاله‌ی به سر فصل ها و ابتکارات جدید علامه پرداخته تا یادی از نام همیشه زنده تاریخ و عهدی دوباره به پیمودن روش های علمی و اسلامی استاد معزز باشد.


مقدمه:

مطلع مقاله را از این جمله آغاز میکنم که آنچه انجام ذاتی ماموریت شورای انقلاب فرهنگی کشور بوده است، علامه سید منیرالدین حسینی به تنهایی پیموده است و آنچه از اهداف عالی انقلاب فرهنگی، اعم از تولید علم اسلامی و وحدت دو نهاد فرهنگی حوزه و دانشگاه و اسلامی شدن دانشگاه و طرح و تاسیس مبانی فلسفی و علوم کاربردی و... بوده ایشان تنها و با توکل و توسل به ائمه النور به منصبه ظهور رسانده است. و این تفضل الهی بود و بس.


روند سلبی و نفی‌ای:

اما فعالیت و دستاورد های علامه از آنجایی آغاز شد که خواست از سرمایه های فلسفی و علمی موجود فرهنگ ایران زمین، جهت برنامه ریزی امور مسلمین و مهندسی توسعه نظام اجتماعی را سامان دهی نماید. بی تردید برخلاف بعضی از دلسوزان انقلاب اسلامی که دغدغه ی بازگشایی سریع دانشگاه ها را داشتند، ایشان به دلیل نیاز و ضرورت واقعی کاربردی انقلاب اسلامی به فلسفه شدن، به باز نگری دقیق تر مبانی علوم کاربردی و تئوریهای حاکم بر آنها تمرکز یافت و به دلیل اتمام حجیت الهیه به تکلیف تاریخی و اجتماعی و انقلابی خود پرداخت.

علامه سید منیرالدین حسینی تنها یک دهه از عمر شریف خود را به فعالیتهای پژوهشی جمعی، معطوف به نقد و بررسی مبانی های فلسفی موجود از قبیل اصالت ذات و اصالت ماهیت و فلسفه هگل پرداخت و از منظر هریک از مبانی های فلسفی موجود به انگیزه و نیت ارزیابی توانایی های آنها در مهندسی توسعه نظام اجتماعی پرداخت. و در یک پروسه و روند سلبی تک تک آنها را از فیلتر(نقد، نقض و طراحی) مصادیق، روش ها و فلسفه ها را عبورداد. فرضاٌ از مبانی و منظر اصالت ذات به ام المسائل فلسفی و علمی نگریست و توانایی و کارآیی آنها را در حل و فصل تعریف واقعی مسائل فلسفی وحدت و کثرت پرداخت و بر پایه این استدلال که با اتصال مطلق و یا انفصال مطلق موضوعات، هرگز نمیتوان مسائل و موضوعات ذهنی و خارجی را تحلیل و تعریف کرد. به هر حال مبانی فکری باید به گونه ایی باشد که علاوه بر کلیات به امور جزیی قابل تنازل باشد و حضور مبانی فلسفی و حتی عرفانی و اعتقاداتی باید در سطوح مختلف ظهور و بروز داشته باشد . لذا یک دهه از فعالیتهای پژوهشی به هدایت و رهبری علامه حسینی به مبانی فلسفی با چشم انداز راهبردی و کارامدی گذشت. و بدلیل اساس مشترک مبادی و مبانی های فلسفی موجود که همانا وجود ذهنی بود که مبنای مشترک قریب به اتفاق مبانی فلسفی شرقی و غربی «این همانی» بود، برگشت می نمود. استاد علامه حسینی (ره) بر خلاف اکثر فیلسوفان موجود از منظر و اساس «این نه آنی» دستگاه فلسفی و علمی خود را ساماندهی کرد. که این اساس برگرفته از آموزه های دینی است و در فرایند سلب و ایجاب به اثبات اصول و مبانی جدید دست یافت.


اصول غیر قابل انکار:

بر پایه منطق و روش «این نه آنی» امکان هر شناخت و شناسایی بر پایه اصول غیر قابل انکار ناپذیر «تغایر، تغییر، هماهنگی» ممکن می شد. لذا آغاز از تغایر، دوئیت در شناخت اشیاء عینی و خارجی و مفاهیم و حالات، جایگزین بداهت قرار گرفت و امکان طرح دقیق میکانیسم ارتباطات دستگاه نظری و علمی را ممکن ساخت، چرا که در واقعیت های عینی و خارجی و همچنین درون دستگاه فلسفی و علمی تساوی و یکسانی محض وجود ندارد. بلکه به هر جا و موضوعی نگاه شود. تغایر و اختلاف آثار اشیا و مفاهیم آشکار است. به فرض مثال نگاه به دو نظام اجتماعی شرقی و غربی با وجود هزاران موضوعات تحت شمول، مشترکات و وجه اختلافات زیاد است. لذا در درجه اول تغایر و دوئیت این دونظام اجتماعی اشکار است. گام بعدی تغییرات و حرکت آنها به سمت اهداف معین است به همین دلیل اصول غیر قابل انکار دیگر، اصول تغییر است. تغییر یا بعد زمان هر موضوع است همچنانکه تغایر نشاندهنده بعد مکان هر موضوع و مفاهیمی است . مانند عکس برداری که همان نگاه به دوئیت و تغایر است و فیلمرداری که علامت تغییرات است. واضح است میان اصل غیر قابل انکار ، تغایر و تغییر هرگز جدایی و انفصال نیست، بلکه آنها دوبعد یک موضوع هستند که با همدیگر هماهنگی دارند و در غیر اینصورت دستگاه با مجموعه قابل جمع نیست. هماهنگی در ابعاد مختلف موضوعات ذهنی و عینی، موجب ارزیابی آثار و محصولات دستگاه است. از امتیازات دستاوردهای فرهنگستان علوم اسلامی به رهبری علامه حسینی، برخلاف نهادهای دیگر فرهنگی و علمی، فرهنگستان علوم اسلامی گام به گام محصولات و دست آورد های علمی خود را به آزمون می گذاشت و در ارزیابی های نظری و علمی به بهینه و کارآمدی و به نقادی آنها می پرداخت. خلاصه اینکه طی یک دهه از عمر فعالیت پژوهشی فرهنگستان از مبانی فلسفی و علمی رایج کشور تا دستگاه‌های علمی غرب و شرق مورد تامل و بازنگری و ارزیابی قرار گرفت و در عین حال شجاعانه و شفاف اعلام میگردد که در طی فعالیت سلبی و اثباتی هرگز هیچگونه اقتباسی از شرق و غرب انجام نگرقته است، واقعا از روی آگاهی و اطمینان میتوان گفت مبانی نظام فکری متناسب با ارزش های انقلاب اسلامی تولید شده است و امروز نقشه ها و فندانسیون های سه شهرعلمی آماده است. به هر حال فعالیت با عظمتی صورت گرفته است و پاسخ به سوالات بنیادی زیادی داده شده است که در راس همه آنها آزموده شدن فلسفه و کلام یونان باستان است و با ایجاد فلسفه شدن اسلامی که به توضیح آن میپردازیم ، هیچ دغدغه ایی به لحاظ تئوریک و نظری وجود ندارد.


جمع بندی فصل اول:

فرهنگستان علوم اسلامی به رهبری و هدایت علامه سید منیرالدین حسینی با طرح مبانی فلسفی اصالت وجود وماهیت در قالب دستگاه بودن از منظر آنها به ام المسایل فلسفی موجود از قبیل نسبت بین وحدت و کثرت و نسبت بین زمان و مکان و نسبت بین اختیار و آگاهی در یک دستگاه موشکافی شد. و از وجه امتیازات و اختلافات آنها آگاهی یافته و در روند سلبی و نفی ای تک تک اختلاف آثار و تغییرات و هماهنگی آنها را ملاحظه و بررسی نموده است و کمبودها و کاستی های هریک از این مبانی فلسفی شرقی و غربی را در یک فعالیت پژوهشی جمعی به عدم کارایی آنها رسیده است و جالبتر اینکه فرهنگستان علوم اسلامی دچار یاس و ناامیدی نشده است و خود با تولید مبانی فلسفی جدید همانند اصالت رابطه، اصالت تعلق و اصالت فاعلیت در نهایت به مبانی فلسفی و علمی کارآمد و قابل تنازل به موضوعات و مفاهیم جهت تعریف و تحلیل پدیده ها نائل آمده است. به هرحال چاره ای جز رسیدگی به تک تک مبانی های موجود نبود و با بررسی آنها به مراحل اجتناب ناپذیر آنها به فلسفه شدن اسلامی رسیده است .


ورود به دهه دوم فعالیت:

با اختراع و ابتکار جدید و با طرح مبانی جدید اصالت رابطه و نگاه از منظر اصالت تعین به ام المسائلی از جمله، نسبت بین وحدت و کثرت به نگاه مجموعه ای و سیستمی ورود پیدا کرده است و از آموخته های مبانی اصالت رابطه، فضای علمی جدیدی گشوده گردید و از مزایای آن نگاه به تاثیر و تاثر اشیاء و مفاهیم در یک فضای ارتباطاتی ممکن گردیده بود و خیلی سریع به نقادی آنها پرداخته شد و عمده ترین کاستی آن عدم نشان دادن جهت گیری بود. در گام بعدی فرهنگستان علوم اسلامی با رسیدن به مبانی اصالت تعلق و جاذبه و کشش بین موضوعات و مفاهیم به مبانی اصالت رابطه غنای بیشتری بخشید و توان کارآمدی آن افزوده گردیده شد. اما بعد از بررسی های موشکافه به امتیازات و کاستی های آن پرداخته شد و ملاحظه گردید با فرض اصالت تعلق، پاسخ جبر و اختیار را چگونه میتوان حل کرد. اگر تنها به اصالت تعین و تعلق و جهت گیری پرداخته شود بازمنشاء اصل موجودات بود که باید توجه و مورد دقت قرار میگرفت. نهایت مباحث به اثبات تئوری نظام اصالت فاعلیت کشیده شد. با نظام فاعلیت و ولایت در عالم هستی به مبنای کارآمد و پاسخگو مسایل و موضوعات قبل از جمله وحدت و کثرت، زمان و مکان و اختیار و آگاهی پاسخ داده شد. نظام هستی مجموعه ایی از فاعل های محوری، تصرفی و تبعی هستند که بر اساس ظرفیت ها و جهت گیرها و عاملیت خود، در نظام هستی دارای جایگاه و منزلتی خاص هستند و همگی در حال توسعه و تقرب الهی هستند.


ارکان منطق و روش جدید:

مقدمه: فلسفه شدن همانند هر فلسفه و مبانی دیگر، منطق خاص ویژه خود را داراست و طبق قواعد عام روش پژوهش و تحقیق، پژوهش یا از جزییات به سمت کلیات و یا بالعکس است. به عبارت دیگر روش ها یا از کثرت به وحدت و یا از وحدت به کثرت در حال سریان و جریان هستند و مسلما اگر حرکت از جزییات به سمت کلیات باشد باید از روند ۰ تجزیه، تحلیل، ترکیت و بر خلاف آن حرکت از تحلیل، تجزیه و ترکیب قابل توجیه است و فرهنگستان علوم اسلامی با هدایت و مدیریت علامه سید منیر الدین حسینی هم حرکت و سیر پژوهشی را از تجزیه آغاز و هدایت به فلسفه نظام ولایت و تولی و فلسفه شدن رسانده است. حال باید این مبانی را دوباره تحزیه، تحلیل، تعریف و توزین نمود تا وسیله و ابزار مهندسی توسعه نظام اجتماعی قرار گیرد.

اولین گام اثباتی دفتر، تولید تعریف بود. چرا که تا به حال تعاریف یا همان جنس و فصل و یا تعاریف تشکیکی شدت وضعف بود در صورتی که در تولید تعریف جدید، استدلال شد که تعاریف اشیا و مفاهیم به تعریف از جایگاه و منزلتشان میباشد: به این معنا که تعریف هر چیزی نه تنها در ذات و ماهیت انهاست بلکه تعریف درسنت این است که بدانیم آن چیز در چه جایگاهی و منزلتی است مانند مثال تعریف آب در روی کره زمین و در نقاط مختلف و در کنار خورشید معنای متفاوتی دارد.


مراحل اجتناب ناپذیر ارکان منطق جدید:

تولید منطق برای فلسفه شدن، کار سخت و دشواری بود. همانند ساختار مباحث روند نفی ای؛ مباحث اثباتی هم مراحل و سطوح مختلفی دارد.

مرحله اول: تولید و ساخت نظام اصطلاحات یا همان نظام وصف و موصوف است که ترسیم کننده فضای فلسفی و علمی است. با مراجعه ساخت تولید تعاریف کاربردی میتوانید از جزئیات بیشتر آشنا گردید. ولیکن به صورت خلاصه تولید نظام اصطلاحات با ضرب اجزا در هر چیز مرکب در خود که ضرورتاٌ خارج از سه بعد نیست شکل میابد.

مثلا با ضرب ولایت، تولی، تصرف در تکوین، تاریخ و جامعه میتوان شاکله بررسی منطق جدید را بازگو نمود مثلا ولایت تکوینی، ولایت تاریخی، ولایت اجتماعی و همه چنین در سطح دگر، تولی تکوینی، تولی تاریخی و تولی اجتماعی و در نهایت تصرف تکوینی، تصرف تاریخی و تصرف اجتماعی برای مثال استپ.

به عبارت دیگر با ضرب ابعاد موضوعات به یکدیگر از سه جایگاه به نه جایگاه و ضرب دوباره آنها به ۲۷ جایگاه برای تعریف اجمالی موضوعات فراهم میگردد ودر این فرآیند ادامه میابد و از بیست و هفت فایل به ۸۱ و ...... و امکان ساخت بیش از هفت میلیارد جایگاه و فایل و منزلت برای موضوعات اختراع میگردد .

در مرحله دوم به نظام تعریف پرداخته شد که همان حد و حدود موضوعات و مفاهیم است و در مرحله سوم نظام توزین است که نسبیت اندازه و میزان موضوعات را فراهم می نماید و نظام ت توزین همان نظام ریاضیات اعداد و ادبیات است که به همدیگر اضافه و مقید می شوندپ. خلاصه اینکه بر اساس هریک از این نظام های اصطلاحات تعریف و توزینپ، مسائل اغماض نا پذیر ارکان منطق ملاحظه می گردد.

مسائل اغماض ناپذیر ارکان منطق عبارت از: منزلت و جایگاه هست که باید دید، تحلیل و تعریف تک تک آنها چگونه است. فرضاٌ بر اساس نظام اصطلاحات، تحلیل منزلت و جایگاه و مفاهیم و اندازه موضوعات مورد بررسی قرار میگیرند. همچنین براساس نظام تعریف، تحلیل و تبیین منزلت ها و مفاهیم و اندازه ها تعریف میگردد و سپس بر اساس نظام توزین به اندازه دقیق منزلت ها و مفاهیم و اندازه ها دریک دستگاه علمی و کاربردی ممکن میگردد.

البته برای قابل فهم بهتر مطلب، بسیار خوب است که بتوان دست به تولید نرم افزار زد و با آدرس بندی و فایل و منزلت موضوعات آنها را دریک ابر رایانه نشان داد تا قابل بهینه و آزمون باشد .

چون تولید منطق برای تحقق فلسفه شدن امر بسیار تخصصی است و در قالب یک مقاله نمی گنجد، توصیه میگردد به کتاب روش تولید تعاریف کاربردی فرهنگستان مراجعه گردد .


فصل سوم:
نتیجه گیری و طرح عملیاتی:

چنانچه بیان گردیده، کل اطلاعات تولیدی فرهنگستان علوم اسلامی در نهایت یک مجموعه و سیستم و دستگاه است که از صدر تا ذیل آن به همدیگر مربوط و دارای میکانیسم به هم پیوسته است. از حاصل دو فصل قبل، فصل سوم حاصل میگردد که به صورت مختصر به آن اشاره میگردد.


مراحل اجتناب نا پذیر کارآمدی فلسفه شدن:

مرحله تکامل حجیت یا گسترش تفقه و تکامل معادلات و تکامل جریان اداری است که از منظر اینها باید به مسائل غیر قابل اغماض کارآمدی که همان تصمیم سازی یا تعبد، تصمیم گیری یا تقنین و اجرا است.

از منظر تکامل حجیت، عرفان و اخلاق باید بازنگری و کاراجتهادی صورت گیرد تا همدلی بوجود آید و تعریف گردد. و همچنین استنباط احکام توصیفی است که همان ارزیابی علم حکام جدید است که باید بر اساس تکامل گسترش تفقه و تکامل حجت باشد و همچنین در سطح اجرا احکام که برابر با استنباط احکام تکلیفی است که موجب همدلی، همفکری و همکاری جامعه اسلامی می باشد.

مرحله دوم تکامل معادلات است که در حوزه دانشگاه است . همچنانکه مرحله اول در محدوده حوزه های علمیه بود لذا بر اساس تکامل معادلات به مسائل تصمیم سازی یا تعبد و تصمیم گیری یا تقنین و اجرا احکام الله ملاحظه میشود و با تناسبات بین احکام الهی و معادلات که دانشگاه‌ها ایجاد میکنند یک نظام یکپارچه همدلی، همفکری و همکاری و تعاون ایجاد میگردد.

حاصل مرحله اول و دوم مراحل مهندسی اجتماعی اسلامی، تکامل جریان ادراه جامعه می باشد و باید دید بر اساس تکامل اداره جامعه، مسائل اغماض ناپذیر تصمیم سازی و تصمیم گیری و اجرا، چگونه همدلی، همفکری و همکاری را در عرصه واقعیت و غیبت جامعه موجب می گردد و واضح است با اجرا تقدمی و ترکیبی مسائل مورد نظر، مهندسی توسعه نظام اجتماعی اسلامی تحقق می یابد. به امید تحقق کامل این منطق. چراکه جامعه از بعد سیاست، فرهنگ و اقتصاد تشکیل میگردد و پیداست ضریب ۴/۷ مخصوص همدلی و سیاست است و ۳/۷ مربوط به فرهنگ است و ۱/۷ مربوط به اقتصاد است که در یک دستگاه فلسفی و علمی قابل اجراء است.

در آخر واضح است بدلیل اختصار ممکن نیست همه دستاورد و تولیدات ارائه گردد. تنها به محورهای اصلی اطلاعات اشاره شد و از همه خوانندگان جهت اجمالی بودن تقاضای عفو و بخشش دارم .


101


کد مطلب: 573

آدرس مطلب: https://www.foeq.ir/vdcicpaw2t1ay.bct.html

فرهنگستان علوم اسلامی قم  https://www.foeq.ir